اين مقاله داراي 4 فصل بوده و فصل پنجم (نتيجه گيري) را ندارد ميباشد
مقدمه
ازدواج نخستين سنگ بنای تشکيل خانواده و جامعه است و بوسيله عقد ازدواج بين مرد و زن که کليه جوانب و تشريفات مذهبی رسمی و اجتماعی در آن منظورشده، بنيانگذاری می شود . عقد ازدواج نقشی را بوجود می آورد که جدايي از نقش قبلی را ايجاب می کند و نقطه بحرانی در اين انتقال نقش ، شروع دوره زناشويی است. در ازدواج نقش های تازه ای به نقش قبلی افزوده می شود، ارتباطات جديد ميان فردی در هر يک از زوج ها گسترش می يابد و ادامه معاشرت ها و سبک زندگی قبلی نيز دگرگون شده يا از بين می رود، به اين ترتيب پيمان زناشويی منجر به آغاز فصل جديدی در دوره زندگی فردی می شود. زوج جوان در آغاز ازدواج با شماری از وظايف روبرو است . زن و شوهر بايد به يک رشته مراودات منظم و الگودار برسند، مبنی بر اينکه چه وقت، چطور و با چه کسی رابطه برقرار شود الگوهای مراوده ای ، رفتار اعضای خانواده را منظم می کند و همين الگوهای مراوده ای نظم دهنده بسياری از اوضاع و شرايط خانواده است . اگر زن و شوهری برای دستيابی به يک الگوی مراوده ای سالم شکست بخورند، دچار انواع روابط نامنظم می شوند، رابطه مختلف نشان دهنده تعارض است(مينوچين، ترجمه ثنايي، 1382)
وظيفه ديگران که زن و شوهر با آن روبرو هستند ، جدا شدن از خانواده های اصلی آنان و تبادل نظر و توافقی بر سر برقراری والدين و خواهر و برادر خود و فاميل همسر است چون زن و شوهر تازه، عمدتاً نسبت به ازدواج خود ملزم و متعهد می شوند، وفاداری های گذشته آنان بايد تغيير کند، خانواده اصلی بايد به انـفصال را بپذيرند و از آن حمايت کنند(همان منبع).
در صورتی که زوجها بتوانند با تغييرات ناشی از ازدواج به نحو مناسب کنار آمده و نقش خود را به عنوان همسر به نحو مناسب بازی می کنند و رضايت زناشويی حاصل می شود
در صورت عدم ايجاد مناسب رضايت زناشويی بهداشت رواني زن و مرد و فرزندان مخدوش شده و بهداشت روانی خانواده به خطر می افتد و در حالت وخيم طلاق حاصل می شود .
اختلافات و تعارضات بين زن و مرد مثل موفقيت و رضايت زناشويی پديدهای چند عاملی است و مجموعه عواملی هرکدام از اين دو حالت را ايجاد مي کند. در اکثر موارد حادثهای جرقهای برای فروپاشی عشق و بهم خوردن نامزدی يا ازدواج می شود ولی در حقيقت عوامل مختلفی در اين امور دخالت داشته است . در اين تحقيق برخي از اين عوامل را بررسی كرده و به عوامل سازگاري زناشويي پرداخته ميشود.
بيان مسأله
چرا وقتی زن و شوهری جوان با عشق و خوشبینی ، زندگی را شروع می کنند پس از مدتی از هم دور می شوند . چرا عده ای از آنها در کمال ناامیدی شاهد مرگ ازدواج پر تلاطم خود هستند . چرا احساس می کنند همسرشان مدام به آنها حمله می کند و او را دشمن خود میداند. زن و شوهرهایی که خوشبخت هستند و سرنوشتی متفاوت با مخاطب بالا دارند یادگرفته اند که در میان بحران ها هم زندگی را درست هدایت کنند . در سراشیبی ازدواج فرو نمیروند. سوء تعبیرها را میشناسند و هیچگاه احساس تنهایی نمی کنند . آنها راه ابراز عشق و تفاهم را می شناسند و نیازهای متفاوت همدیگر را درک می کنند و حتی بعد از رفع مشکلات هم باز با یکدیگر همکاری می کنند.
در تحقیقات گستردهای به این نتیجه رسیدهاند که سازگاری بین شخصیت همسران یک عامل اساسی در افزایش و ثبات رضایت زناشویی است . ولی این سازگاری به عوامل زیادی از جمله انتخاب آگاهانه و با هدف، قبل از ازدواج و انعطاف پذیری بعد از ازدواج بستگی دارد . در صورتی که زوجین همخویی و همخوانی نداشته باشند قادر نیستند نقش خود را به طور صحیح ایفا کنند و در بعد از ازدواج این ناسازگاریها به صورتهای گوناگون بروز میکند. علل ناسازگاریها و مشکلات زناشویی اغلب بر سر منسوبین، دوستان، نحوه تأمین بودجه خانواده و خرج آن و خصوصیات فردی طرفین میباشد. دیگر آنکه به خاطر رفتار ریاست مابآنه و توسل به خشونت یا سهل انگاری در پذیرفتن مسئولیتها بوجود میآید. با بوجود آمدن این قبیل ناراحتیها احساس بیگانگی با هم و بیزاری از هم نیز ظهور میکند. در این صورت به جای اینکه موانع و مشکلات سالهای اول ازدواج از سر راه برداشته شود مشکلات و ناراحتیهای جدیدی ایجاد شده و در نتیجه زنان و شوهرانی که به این مرحله از شکاف و جدایی میرسند از تفاهم دو جانبه فاصله دارند و نسبت به مشکلات یکدیگر کمترین احساس همدردی نمیکنند(شفيعينيا، 1381).
در زمانهای گذشته مردم عقیده داشتند که سرنوشت ما دست خودمان نیست ولی امروزه بر این آگاهی داریم که خود سازنده ی زندگی و بالاخص ازدواجمان هستیم . ما باید درک کنیم که عشق را نباید بیرون از خود جستجو کنیم، بلکه محبت درون ماست و از طریق اندیشه و کلام و اعمال ما به بیرون منتقل می شود و اگر در این مسیر باشیم قدرت محبت را می بینیم . یکی از ارکان اصلی حیات خانواده ، آرامش و امنیت است و اگر خانواده ای از آن محروم باشد ، برای اهل این خانه هیچ یک از وسایل مادی و معنوی ارزش ندارد(سفيدگران، 1380).
ناسازگاری و تنش در خانواده یک عامل اصلی و خطرناک است که ریشهی بسیاری از ناراحتیها را نیز فراهم میکند. مخصوص طبقهی خاص هم نیست بلکه ممکن است همهی خانوادهها، فقیر و ثروتمند را درگیر کند. این محرومیت از سازگاری و محبت به دو صورت بروز میکند: 1- تنفر پنهانی : اگر بین زن و شوهر، احساس دشمنی و تنفر عمیق وجود داشته باشد ، آنها نمی توانند مشکلات خود را حل کنند زیرا احساسات خصومت آمیز آنها مانع می شود که این مشکلات را مطرح کنند. 2- ناسازگاری آشکار: در این صورت هم، چون زن و شوهر غالبا مضطربند، نمی توانند به شکل درست و منطقی عقاید خود را بیان کنند و معمولا فریاد میزنند تا دیگران حرفهایشان را بشنوند. علل ناسازگاری دو گونه اند: الف- علل اصلی: که معمولا به قبل از ازدواج و انتخاب نادرست بر می گردد. ب- علل فرعی: که فراوانند و در صورتی که یک یا هر دو نفر از همسران انعطاف پذیری نداشته باشند و با مهارتهای زندگی آشنا نباشند، پیش میآید(اميري، 1384).
اما بیشترین مشکل در اثر، عدم آشنایی با معیارهای صحیح همسر یا توجه نکردن به آن است. از معصوم «علیه السلام» روایت شده است : «هر کس قبل از تحقیق کافی به کسی اعتماد کند خود را در معرض هلاکت قرار داده و گرفتار زحمت و مشکلات کرده است» (مجلسي، ترجمه علي دواني، 1379).
ازدواج و ساختن بنای خانواده، باید عاقلانه، محکم و به دور از احساسات، عواطف، عجله و مسائل غیراصولی باشد و گرنه به زودی فرو میپاشد و یا همیشه دچار اضطراب و دلهره است (آقاميري، 1383).
ضرورت و اهميت پژوهش
ازدواج به عنوان مهمترين رسم اجتماعی برای دستيابی به نيازهای عاطفی – روانی افراد بزرگسال همواره مورد توجه بوده است. ازدواج رابطهای انسانی، پيچيده، ظريف و پويا است که از ويژگیهای خاص هر فرهنگ اثر ميگيرد. از آنجا که در پژوهشهای خارج از کشور گاتمن(1993)، اولسون (1996 و 2000 به نقل از حداديان، 1385) ازدواج عاشقانه بهعنوان يکي از عوامل دخيل در رضايت زناشويی يافته شده است . لازم است اين موضوع در فرهنگ ايران بررسی شود . با توجه به اين که رضايت زناشويی موضوعی وابسته به فرهنگ است ، ممکن است نتايج تحقيقات خارج از کشور با تحقيقات ايران متفاوت باشد.
افزايش روزافزون طلاق در دنيای کنونی و نارضايتی زناشويی، لزوم بررسيهای بيشتر پيرامون مسائل ازدواج را نشان مي دهد. بنا به آمار سال 1373 نسبت طلاق به ازدواج در کل کشور 7/2% بوده است .نسبت طلاق به ازدواج در تهران و کرمانشاه ازساير نقاط کشور بيشتراست و به بيش از 16% ميرسد. همچنين آمارطلاق مربوط بهشش ماهه اول سال1377نشان میدهد که ميزانطلاق در مقايسه با شش ماهه اول 1376 بهميزان 61% افزايشيافته است(شفيعينيا، 1381).
همچنين نرخ طلاق در ایران در طی سال دو برابر و نرخ ازدواج 5/1 برابر شده است(همشهري، شماره 3214، 1385).
افزايش مشکلات روانی و رفتاری در جامعه را می توان به عنوان دليلی ياد کرد که متاسفانه در بررسي های انجام گرفته در ارتباط با سبب شناسی مشکلات خانواده و روابط ناسالم زناشويی مهمترين عامل بوده است . بنابر اين در صورت توجه به عوامل رضايتمندی زناشويی از سوی برنامه ريزان جامعه می توان انتظار داشت که با افزايش سطح بهداشت روانی و سطح رضايتمندي بيماريهای روانی، عاطفی .... کاهش يابد. از طرفی با ارتقاء سطح رضايتمندی زناشويی و رضايت از زندگی، افراد در جامعه يا آرامش خاطر بيشتری به ارائه خدمات متعدد اجتماعی، اقتصادی و ... خواهند پرداخت و مسلماً خانواده نيز از اين پيشرفت سود خواهد برد(همان منبع).
اثرات مخرب و نامطلوب کشمکشهای والدين روی آنها و فرزندان شناخته شده است . بنابر اين جهت حفظ سلامت و ارتقاء سطح بهداشت روانی خانواده ها و در نهايت سلامت جامعه، ضرورت اقداماتی برای بهبود روابط زناشويی را مطرح می سازد. به اين منظور بر آن شديم تا به بررسي مقايسهاي سازگاري زناشويي بين زنان شاغل و خانهدار بپردازيم.
عوامل مؤثر در اين پژوهش عبارتند از:
1. آيا بين سازگاري زناشويي زنان شاغل و خانهدار تفاوت معناداري وجود دارد؟
2. آيا بين سازگاري زناشويي در مقياس رضايت در زنان شاغل و خانهدار تفاوت معناداري وجود دارد؟
3. آيا بين سازگاري زناشويي در مقياس ابراز محبت در زنان شاغل و خانهدار تفاوت معناداري وجود دارد؟
اهداف تحقيق
هدف كلي
بررسي مقايسهاي ميزان سازگاري زناشويي بين زنان شاغل و خانه دار (35- 25 ساله) با تحصيلات بالاي ديپلم استان گلستان.
اهداف جزئي:
در راستاي هدف كلي فوق اهداف علمي تحقيق عبارتند از:
1. بررسي نقش سطح تحصيلات افراد در سازگاري زناشويي.
2. بررسي نقش شغل افراد در سازگاري زناشويي.
3. بررسي نقش سن افراد در سازگاري زناشويي.
فرضيات تحقيق
1. بين سازگاري زناشويي زنان شاغل و خانهدار تفاوت معناداري وجود دارد.
2. بين سازگاري زناشويي در مقياس رضايت در زنان شاغل و خانهدار تفاوت معناداري وجود دارد.
3. بين سازگاري زناشويي در مقياس ابراز محبت در زنان شاغل و خانهدار تفاوت معناداري وجود دارد.
متغيرهاي پژوهش و تعاريف آن
متغير مستقل: زنان
تعريف نظري: جنس مخالف مردان