فایل های دسته بندی معارف اسلامی (آموزش_و_پژوهش)
-
لغت تقوا اين كلمه از كلمات شايع و روايج ديني است، در قرآن كريم بصورت اسمي و يا بصورت فعلي زياد آمده است، تقريباً به همان اندازه كه از ايمان و عمل نام برده شده و يا نام نماز و زكوه آمده و بش از آن مقدار كه مثلاً نام روزه ذكر شده از تقوا اسم برده شده است. معنا و حقيقت تقوا از آنچه در اطراف لغت تقوا گف
-
لغت تقوا اين كلمه از كلمات شايع و روايج ديني است، در قرآن كريم بصورت اسمي و يا بصورت فعلي زياد آمده است، تقريباً به همان اندازه كه از ايمان و عمل نام برده شده و يا نام نماز و زكوه آمده و بش از آن مقدار كه مثلاً نام روزه ذكر شده از تقوا اسم برده شده است. معنا و حقيقت تقوا از آنچه در اطراف لغت تقوا گف
-
لغت تقوا اين كلمه از كلمات شايع و روايج ديني است، در قرآن كريم بصورت اسمي و يا بصورت فعلي زياد آمده است، تقريباً به همان اندازه كه از ايمان و عمل نام برده شده و يا نام نماز و زكوه آمده و بش از آن مقدار كه مثلاً نام روزه ذكر شده از تقوا اسم برده شده است. معنا و حقيقت تقوا از آنچه در اطراف لغت تقوا گف
-
لغت تقوا اين كلمه از كلمات شايع و روايج ديني است، در قرآن كريم بصورت اسمي و يا بصورت فعلي زياد آمده است، تقريباً به همان اندازه كه از ايمان و عمل نام برده شده و يا نام نماز و زكوه آمده و بش از آن مقدار كه مثلاً نام روزه ذكر شده از تقوا اسم برده شده است. معنا و حقيقت تقوا از آنچه در اطراف لغت تقوا گف
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ
-
آنگاه كه جان و جهان در سكوت نيستي و پوچي خزيده بود طنين نخستيني كه در فضاهاي عدم كاينات پيچيده سايش قلم بود بر لوح آفرينش خداوندي. و دستان نقاش خالقي كه پهنة هزار نقش خلقت را به تصوير مي كشيد، اول آفريده را قلمي تراشيد كه بر آنچه مي سراييد و مي نوشت، سوگند گفته بود كه:«نْ وَالْقَلَمِ وَ مَا يَسْطُرُ