فایل های دسته بندی رشته معارف اسلامی (آموزش_و_پژوهش)
-
الكافى اسم «كافى» در قرآن يك بار آمده و در همان مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد: اليس الله بكاف عبده و يخوفونك بالذين من دونه و من يضلل الله فما له من هاد(زمر، 36). آيا خدا (درنگهدارى) بندهاش كافى نيست، تو را از غير خدا مىترسانند، هر كس را خدا گمراه كند، هيچ راهنمائى براى او نيست.
-
الكافى اسم «كافى» در قرآن يك بار آمده و در همان مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد: اليس الله بكاف عبده و يخوفونك بالذين من دونه و من يضلل الله فما له من هاد(زمر، 36). آيا خدا (درنگهدارى) بندهاش كافى نيست، تو را از غير خدا مىترسانند، هر كس را خدا گمراه كند، هيچ راهنمائى براى او نيست.
-
الكافى اسم «كافى» در قرآن يك بار آمده و در همان مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد: اليس الله بكاف عبده و يخوفونك بالذين من دونه و من يضلل الله فما له من هاد(زمر، 36). آيا خدا (درنگهدارى) بندهاش كافى نيست، تو را از غير خدا مىترسانند، هر كس را خدا گمراه كند، هيچ راهنمائى براى او نيست.
-
الكافى اسم «كافى» در قرآن يك بار آمده و در همان مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد: اليس الله بكاف عبده و يخوفونك بالذين من دونه و من يضلل الله فما له من هاد(زمر، 36). آيا خدا (درنگهدارى) بندهاش كافى نيست، تو را از غير خدا مىترسانند، هر كس را خدا گمراه كند، هيچ راهنمائى براى او نيست.
-
الكافى اسم «كافى» در قرآن يك بار آمده و در همان مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد: اليس الله بكاف عبده و يخوفونك بالذين من دونه و من يضلل الله فما له من هاد(زمر، 36). آيا خدا (درنگهدارى) بندهاش كافى نيست، تو را از غير خدا مىترسانند، هر كس را خدا گمراه كند، هيچ راهنمائى براى او نيست.
-
الكافى اسم «كافى» در قرآن يك بار آمده و در همان مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد: اليس الله بكاف عبده و يخوفونك بالذين من دونه و من يضلل الله فما له من هاد(زمر، 36). آيا خدا (درنگهدارى) بندهاش كافى نيست، تو را از غير خدا مىترسانند، هر كس را خدا گمراه كند، هيچ راهنمائى براى او نيست.
-
الكافى اسم «كافى» در قرآن يك بار آمده و در همان مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد: اليس الله بكاف عبده و يخوفونك بالذين من دونه و من يضلل الله فما له من هاد(زمر، 36). آيا خدا (درنگهدارى) بندهاش كافى نيست، تو را از غير خدا مىترسانند، هر كس را خدا گمراه كند، هيچ راهنمائى براى او نيست.
-
الكافى اسم «كافى» در قرآن يك بار آمده و در همان مورد وصف خدا قرار گرفته است، چنانكه مىفرمايد: اليس الله بكاف عبده و يخوفونك بالذين من دونه و من يضلل الله فما له من هاد(زمر، 36). آيا خدا (درنگهدارى) بندهاش كافى نيست، تو را از غير خدا مىترسانند، هر كس را خدا گمراه كند، هيچ راهنمائى براى او نيست.
-
حفظ قرآن مانند تلاوت آن آثارى ارزنده دارد. برخى از آثار به خاطر سپردن آيات عبارت است از: 1 - پاداش اخروى چنان كه در بحث ارزش حفظ قرآن گذشت , حافظان در بهشت جايگاهى والا دارند و پاداش آنان دو چندان خواهد بود. 2 - هدايت انسان تلاوت و انس با قرآن از سفارش هاى مكرر معصومان (ع ) است وحفظ قرآن به طور طبيع
-
حفظ قرآن مانند تلاوت آن آثارى ارزنده دارد. برخى از آثار به خاطر سپردن آيات عبارت است از: 1 - پاداش اخروى چنان كه در بحث ارزش حفظ قرآن گذشت , حافظان در بهشت جايگاهى والا دارند و پاداش آنان دو چندان خواهد بود. 2 - هدايت انسان تلاوت و انس با قرآن از سفارش هاى مكرر معصومان (ع ) است وحفظ قرآن به طور طبيع
-
حفظ قرآن مانند تلاوت آن آثارى ارزنده دارد. برخى از آثار به خاطر سپردن آيات عبارت است از: 1 - پاداش اخروى چنان كه در بحث ارزش حفظ قرآن گذشت , حافظان در بهشت جايگاهى والا دارند و پاداش آنان دو چندان خواهد بود. 2 - هدايت انسان تلاوت و انس با قرآن از سفارش هاى مكرر معصومان (ع ) است وحفظ قرآن به طور طبيع
-
حفظ قرآن مانند تلاوت آن آثارى ارزنده دارد. برخى از آثار به خاطر سپردن آيات عبارت است از: 1 - پاداش اخروى چنان كه در بحث ارزش حفظ قرآن گذشت , حافظان در بهشت جايگاهى والا دارند و پاداش آنان دو چندان خواهد بود. 2 - هدايت انسان تلاوت و انس با قرآن از سفارش هاى مكرر معصومان (ع ) است وحفظ قرآن به طور طبيع
-
پس از بررسي فشرده ي تاريخ هستي پذيري و تکامل مفهوم حقوق بشر، اينک در ادامه ي گفتارها، به مباحث امروزين حقوق بشري باز مي گرديم. کانوني ترين ارزش فلسفي حقوق بشر، همانا «منزلت انسان» است که بدوا" آن را در گفتاري جداگانه بررسيديم. در اين گفتار، روشن خواهيم ساخت که براي تبيين دقيق تر مفهوم منزلت انسان، ب
-
پس از بررسي فشرده ي تاريخ هستي پذيري و تکامل مفهوم حقوق بشر، اينک در ادامه ي گفتارها، به مباحث امروزين حقوق بشري باز مي گرديم. کانوني ترين ارزش فلسفي حقوق بشر، همانا «منزلت انسان» است که بدوا" آن را در گفتاري جداگانه بررسيديم. در اين گفتار، روشن خواهيم ساخت که براي تبيين دقيق تر مفهوم منزلت انسان، ب
-
پس از بررسي فشرده ي تاريخ هستي پذيري و تکامل مفهوم حقوق بشر، اينک در ادامه ي گفتارها، به مباحث امروزين حقوق بشري باز مي گرديم. کانوني ترين ارزش فلسفي حقوق بشر، همانا «منزلت انسان» است که بدوا" آن را در گفتاري جداگانه بررسيديم. در اين گفتار، روشن خواهيم ساخت که براي تبيين دقيق تر مفهوم منزلت انسان، ب
-
پس از بررسي فشرده ي تاريخ هستي پذيري و تکامل مفهوم حقوق بشر، اينک در ادامه ي گفتارها، به مباحث امروزين حقوق بشري باز مي گرديم. کانوني ترين ارزش فلسفي حقوق بشر، همانا «منزلت انسان» است که بدوا" آن را در گفتاري جداگانه بررسيديم. در اين گفتار، روشن خواهيم ساخت که براي تبيين دقيق تر مفهوم منزلت انسان، ب