دانلود پایان نامه بررسي آثار و زندگي خاقانی و متنبی و نوع شعر گويي حاصل از طبيعت
این پروپوزال در قالب فرمت word قابل ویرایش ، آماده پرینت و ارائه به عنوان پروژه پایانی میباشد
توضیحات:
فهرست:
فصل نخست : کلیات
1-1-مقدمه
فصل دوم : کلیات نظری
2-1-
2-1-1-زندگی و آثار خاقانی و متنبی
2-1-2-شعر و خیال خاقانی و متنبی
2-2-1-شیوه تصویرسازی خاقانی از طبیعت
2-2-2-شیوه تصویرسازی متنبی از طبیعت
2-3-1-انواع جلوه های تصویرسازی طبیعت در دیوان خاقانی و متنبی
2-3-2-مواد جلوه های تصویرسازی طبیعت در دیوان خاقانی و متنبی
2-3-3-انواع تشبیهات و تمثیل در دیوان خاقانی و متنبی
گلها
بهار
برف
1-2-بیان مساله
از آنجاییکه خاقانی و متنبی به پیچیدگی های زبانی و معانی شعر آگاهی داشته اند می دانست که با قلم شعر از یک موضوع می توان دها توصیف ارائه داد و شاهکار خلق کرد.
آنها به طبیعت و مظاهر آن توجه ویژه ای داشتند.
با توجه به اینکه اصطراب و نگرانیهای امروز مردم را آزار می دهد بر آن شدم برای ایجاد تنوع در روحیه ی ادبی از منظر دو شاعر فارسی و عربی به جلوه های زیبا و فرح انگیز طبیعت بپردازم و توصیف آن را از چشم دو شاعر به صورت تطبیقی در یک تحقیق مستقل به رشته تحریر درآورم توجه طبیعت در فن شاعری از اهمیت والایی برخوردار است، بر این بوده ام که ضمن معرفی آن دو شاعر و ذکر اندیشه ها و افکارشان، گرایش آن دو به توصیف طبیعت، تفاوتها، شباهتها و برجستگی های شعری آنان را یادآور شوم.
با عنایت به اینکه با رشد تکنولوژی، طبیعت و مظاهر آن در حال تخریب بوده و مشکلات زیادی را برای بشر به وجود آورده است، ترویج توجه به طبیعت می تواند در پیشگیری از این تخریب ها تاثیر داشته باشد، از طرفی طبیعت یکی از مهم ترین بسترهای الهام برای انواع ایده ها و اختراعات بشر و بخصوص منبع الهام برای سروده های شاعران بوده است.
خاقانی در تصویرسازی طبیعت :
تصویر را در قالب آرایه تشخیص آورده و از گفتگوی اشیاء-جانداران و اعمال و حرکات پرندگان و گیاهان در طبیعت زیبایی خاصی می سازد.
گاه شب هندونی حلقه به گوش می شود و از جهان پاسداری می کند-نقیب صبا سبا، خود را سان می بیند، شاه ریاحین لشکرگاهی از چمن ترتیب می دهد، نیستان لشکری از ضمیران برمی انگیزد خیل بنفشه خود را آماده جنگ می سازد، سوسن زوبین انداز و بید و سبزه و یاسمن و ارغوان و لاله و نرگس و کوکنار هر کدام وظیفه ای برعهده دارند ص314 کتاب
-از باده چو شعله از صنوبر گلنار به کف صنوبران را
تشبیه شگفتی است. گلنار استعاره ای آشکار از باده و صنوبر از دلارام بلند بالای مهر آرای.
وصف طلوع خورشید.
مرا صبحدم شاهد جان نماید دم عاشق و بوی پاکان نماید
دم سرد از آه دارد و خنده ی خوش که آه من و لعل جانان نماید
مسگر صبح براندکی عمر خندد که دارد دم سر دو خندان نماید
-
صبح چون زلف شب براندازد مرغ صبح از طرب پراندازد
کرکس شب غراب وار از حلق بیضه آتشین براندازد
-باز از تف زرین صدف شد آب دریا ریخته
ابر نهنگ آسا ز کف لولوء لالا ریخته (خاقانی، 1357: 379)