این دفتر از گفتاری فراهم آمده است که اندک زمانی پس از پیشامدهای شهریور1320 در نشستی از ایرانخواهان و هواخواهان ماهنامهی «پیمان» رانده شده بود و سپس در همان ماهنامه ، سال هفتم ، شمارهی آبانماه چاپ گردید.
در جنگ جهانی دوم چون نشانههایی از بیپروایی به دمکراسی در کشورهای محور (آلمان ، ایتالیا ، ژاپن و دوستشان فرانکو در اسپانیا) پدیدار گردید ، اینبود متفقین برای کشیدن دلهای کشورهای بیطرف بسوی خود در برابر ایشان هایهوی هواداری از «دمکراسی» راه انداختند. سپس هم دو دولت از آنان ـ روس و انگلیس ـ لشکرها به ایران آورده رضاشاه را ناچار به کنارهگیری کردند. همچنین کارها را بدست فروغی و همدستانش سپرده و دست ایشان را در بهم زدن اصلاحات آن شاه باز گزاردند.
هایهوی «دمکراسی» و راندن «دیکتاتور» از ایران ، مایهی کنار رفتن دیوارهای اختناق گردید و در سایهی آزادی بدست آمده قلمها به نوشتنِ انتقاد و زبانها به اعتراض باز شد. در آن زمان هر کسی بیگمان بود که یک رشته اصلاحاتی میبایست کرد و چون گام نخست هر اصلاحی شناختن گرفتاریها و ریشهی آنهاست ، اینبود در بیشتر دلها آرزوی یافتن سرچشمهی گرفتاریها گرمی گرفت و از اینجا پرسشهایی پدیدار گردید : چرا این گرفتاریها بسر ایران آمده؟ گناه این وضعیت بگردن کیست؟ ، چه باید کرد؟ و راه انجام آنها چیست؟.
نوشتارهای روزنامهها و گفتار سخنرانان در آن زمان پر بود از مضمونهای یاد شده. چنان مینمود که زمینهی چارهجویی فراهم گردیده و پیشروان توده جستجوی ریشهی گرفتاریها خواهند کرد. آن آرزوها با امیدهایی همراه گردید زیرا همین ریشهیابی و سپس چارهجویی به آنست که راه پیشرفت یک مردمی را میگشاید. باید گفت آن سالها فرصت گرانبهایی بدست آمده بود که سرچشمهی دردهای توده شناخته و راه درمانش دانسته گردد. پیداست چنین کاری نیازمند بررسی و شناخت درستی از توده و کشور است.
آیا ایرانیان از این فرصت گرانبها سود جستند؟!.. آیا از راهش به جستجو پرداختند؟!..
در آن زمان هیچ راه روشنی در پیش پای توده نبود. بجای آنکه این دریابند که هر کاری را راهی و مایهای درباید و تنها با آنهاست که نتیجه بدست میآید ، هر کسی ، گرچه دانش نیندوخته و جستجو نکرده ، بخود واجب میدید به اظهار نظر و راهنمایی پردازد. هر دستهای سخن جدایی میراند : یکی ریشهی گرفتاریها را در اختناق دورهی رضاشاه نشان داده و چون او رفته بود نوید روزهای خوش آینده را میداد ، دیگری علت درماندگیها را در اقتصادِ ناتوان و سختی معیشت مینمود و باور داشت با درست شدن اقتصاد دیگر گرفتاریها بخود برخیزد. آندیگری ریشهی گرفتاریها را در باز شدن روی زنان (کشف حجاب) و بیپروایی به مراسم کیش شیعی یاد میکرد و اینبود زنان را به چادر سر کردن و مردان را به مسجد رفتن و سینهزنی و زیارت و اینگونه کارها میخواند. دستههای دیگر نیز هر یک سخن دیگری میراندند.