اساساً از رسانهها بهعنوان رکن چهارم دموکراسی یاد میشود رکنی که از یک طرف با مردم و از سوی دیگر با حکومت در ارتباط است. نقش رسانهها در مشارکت در همین بین معنا پیدا میکند. برای ایجاد مشارکت لوازم گوناگونی نیاز است از جمله این لوازم، ابتدا موضوع یا محملی خاص برای مشارکت، دوم کارگزاران و متولیان مشارکت یعنی کسانی که برای مشارکت برنامهریزی و سازماندهی میکنند. سوم شهروندان و در آخر کانالهای اتصال بین کارگزاران و شهروندان است که این کانالها در مشارکتهای گسترده و نوین رابط رسانهها هستند. از این منظر رسانهها به خودی خود واجد قدرت نیستند، آنچه به رسانهها قدرت میبخشد توانایی آنها برای شکلدهی به افکار عمومی له یا علیه حکومت میباشد. بنابراین میتوان این تعبیر را هم به کار برد که رسانهها واسطه اصلی میان سیاستگذاران و توده مردم هستند؛ بدین معنا که رسانهها تودهها را بسیج میکنند تا اندیشههای جدید و تکنیکهای مدرن را بپذیرند و از سوی دیگر ساختار سیاسی باثبات و پایداری را بنا کنند که در آن ساختار، محیط اجتماعی همگون و شایستهای پدید آید. البته یکی از وظایف رسانهها این است که واقعیتهای سیاسی و اجتماعی را بهدرستی به تصویر بکشانند. ایفای نقش وجدان جمعی مستلزم این است که رسانهها بتوانند تمام نظام اجرایی را نقد کنند، زیرا انتقاد سازنده با رفع خطا و اجرای درست امری سازنده است. تحت چنین شرایطی نقش رسانهها هدایت و تأثیرگذاری بر افکار عمومی، ساختن ایدئولوژی و فرهنگ تودهای، پرورش شهروندانی نقاد و ایجاد همبستگی اجتماعی در جامعهای باز و کثرتگرا میباشد.
بنا به اهمیت بحث «رسانهها و مشارکت سیاسی» گروه پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی پژوهشکده تحقیقات استراتژیک قصد دارد در این شماره از سلسله مقالات گروه پژوهشهای رسانه از منظرهای مختلف به بحث پیرامون نقش رسانهها در مشارکت سیاسی بپردازد.
مقاله اول این پژوهشنامه اختصاص یافته است به مقاله «نقش رسانهها در فرایند جلب مشارکت سیاسی» نوشته دکتر حسن سبیلان اردستانی. هدف این مقاله، نمایش فرایند جلب مشارکت عمومی با رویکرد به مشارکت سیاسی با استفاده از ابزارهای رسانهای است. به این منظور مطالب این مقاله در دو قسمت مورد بررسی قرار گرفتهاند. در قسمت اول تعریف مشارکت و خصوصیات آن مورد واکاوی قرار گرفته است. این قسمت دستاندرکاران را به موضوع مشارکت مسلط مینماید به این ترتیب اشتراک معنایی برای تمامی کارگزاران اعم از تصمیمگیران، برنامهریزان، رسانهها و مجریان به وجود میآورد و این تحقق مشارکت را میسر خواهد کرد. قسمت دوم به اصول و قواعد جلب مشارکت بهوسیله رسانههای همگانی اختصاص دارد. در این قسمت فرایند جلب مشارکت بهوسیله رسانهها، تبلیغات برای مشارکت، بسترسازی و محرکهای رسانهای تشویق مشارکت آورده شدهاند.
مقاله بعدی تحت عنوان «نقش رسانهها در مشارکت سیاسی شهروندان» نوشته شهرود امیرانتخابی و جواد حیراننیا است. مفروض نویسندگان آن است که با پیچیده شدن و گسترش جوامع، اهمیت ارتباطات در بعد سیاسی روزافزون میشود. این نقش رسانهها میتواند در راستای هماهنگی و همسویی با نظام سیاسی و در خدمت آن باشد. در این راستا نویسندگان ضمن تشریح رابطه رسانه و سیاست به بررسی نقش و وظایف رسانهها در ارتباطات سیاسی، مشارکت سیاسی، عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی، انتخابات و مشارکت سیاسی، توسعه سیاسی و در نهایت نقش رسانهها در مشارکت سیاسی پرداختهاند.
مقاله بعدی اختصاص دارد به مقاله «بررسی نقش مشارکتی رسانهها در انتخابات» نوشته سرکار خانم بهاره نصیری. با اعتقاد نویسنده رسانهها با جهتدهی به فرهنگ سیاسی جامعه در راستای هماهنگی با نظام سیاسی قادر هستند در جهت ایجاد انگیزش، تحرک و بسیج توده مردم بهسوی اهداف اصلی هر نظام گام بردارند و در خدمت نظام برای بکارگیری تمام توان جامعه باشند. در این نوشتار به نقش رسانهها در فرآیند انتخابات پرداخته و روشهایی که در زمان انتخابات از طریق رسانهها برای مشارکت بیشتر مردم مورد استفاده قرار میگیرد.