بخشی از کتاب زندگی پس از گوگل:
گوگل با وعده «سازماندهی اطلاعات جهان و دسترسپذیر کردن آن برای همگان» ظهور کرد، اما در این مسیر، چیزی اساسی را فراموش کرد: ارزش واقعی اطلاعات در کمیابی آن است، نه در فراوانی. در اقتصاد اطلاعات، همانند هر اقتصاد دیگری، آنچه ارزشمند است، کمیاب و منحصربهفرد است. اما گوگل و دیگر غولهای سیلیکون ولی، با تمرکز بر ارائهی خدمات «رایگان» در مقیاس انبوه، به نوعی اقتصاد وارونه دست یافتهاند که در آن، کاربران به محصول تبدیل شدهاند و دادههای شخصی آنها کالای اصلی است. این مدل کسبوکار، که من آن را «کمونیسم اینترنتی» مینامم، بر اساس توهمی بنا شده که تصور میکند هوش مصنوعی و محاسبات ابری، میتوانند تمام چالشهای بشری را بدون نیاز به بازارهای واقعی، قیمتها و مبادلات ارزشمند حل کنند. اما واقعیت این است که هیچ الگوریتمی، هرچقدر هم پیشرفته، نمیتواند جایگزین خلاقیت و خرد انسانی شود.
مشکل اساسی عصر گوگل، یعنی مشکل امنیت، ریشه در این توهم دارد. شرکتهایی مانند گوگل، فیسبوک و آمازون، انبارهای عظیمی از دادههای متمرکز را ایجاد کردهاند که برای هکرها، مجرمان سایبری و حتی دولتهای متجاوز، به هدفهایی جذاب تبدیل شدهاند. هر روز خبرهای جدیدی از نقض امنیت دادهها، سرقت اطلاعات و نفوذهای سایبری میشنویم. این وضعیت نه تنها تصادفی نیست، بلکه نتیجهی اجتنابناپذیر معماری متمرکز اینترنت امروزی است. اما بلاکچین، با معماری توزیعشده و رمزنگاری قدرتمندش، پاسخی به این چالش ارائه میدهد. برخلاف سیستمهای متمرکز که نقاط آسیبپذیر مشخصی دارند، شبکههای بلاکچینی دادهها را در میان هزاران یا میلیونها گره توزیع میکنند و با استفاده از کلیدهای رمزنگاری و اجماع توزیعشده، امنیتی را فراهم میکنند که در سیستمهای متمرکز امروزی تقریباً غیرممکن است. این تنها آغاز انقلابی است که معتقدم به «زندگی پس از گوگل» منجر خواهد شد، عصری که در آن، قدرت دوباره به دست افراد و خالقان واقعی ارزش بازمیگردد.»