بخشی از کتاب راز دندان های منفجر شونده:
«یکی از ویژگی‌های ثابت هر بخش اورژانس بیمارستان، بیمارانی هستند که با شکایتی شرم‌آور و کاملاً خودساخته مراجعه می‌کنند. وقتی درباره ماهیت بیماری و چگونگی ایجاد آن سوال می‌شود، آنها ممکن است سکوت کنند یا توضیحی نه چندان باورپذیر ارائه دهند. در سال ۱۹۵۳، مردی با درد شدید شکم به بیمارستانی در بارنزلی پذیرش شد و مدعی بود که این درد تقریباً دو هفته است او را آزار می‌دهد. جراحان پارگی شدیدی در دیواره رکتوم او کشف کردند که آشکارا تنها چند ساعت قبل ایجاد شده بود و توانستند آن را ترمیم کنند. وقتی از بیمار پرسیده شد که چگونه این آسیب را متحمل شده است، او ادعا کرد که «در حالت خم شدن» بیش از حد به یک فشفشه نزدیک ایستاده بود و آن به طور غیرمنتظره منفجر شده است.
ظرفیت انسان برای شیطنت، سوءاتفاق و به راستی حماقت محض، ظاهراً ویژگی‌ای است که پیشرفت نمی‌تواند آن را از بین ببرد. کتاب «راز دندان‌های منفجر شونده» مجموعه‌ای از داستان‌هایی از تاریخ است که در برخی موارد باور را معلق می‌کنند یا در برخی موارد فقط قدرت بدن انسان را نشان می‌دهند. بسیاری از این موارد در مجلات پزشکی مستند شده‌اند، اگرچه برخی از طریق گفتار شفاهی منتقل شده‌اند و عمدتاً باور می‌شود که داستان‌های بلندی هستند که در بخش مخصوص به خود قرار گرفته‌اند.»