مـشـخـصـات فـایـل
مـوضـوع تـحـقـیـق : جایگاه زبانی قرآن نازله ای عربی
فـرمـت فـایـل : Word ( قابل ویرایش )
تـعداد صـفـحـات : 35
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
1- درباره وحی آیا نکته جدیدی دیده می شود؟
درآغاز لازم می دانم به چند نکته اشاره کنم :
الف: آنچه از ایشان دربرخی سایت ها، نقل شده، نمی دانم دقیقًا همان چیزی است که ایشان گفته وترجمه کرده اند . درصورتی که انتساب درست باشد، ازنظر اینجانب چند قسمت از این سخنان جای تأمل دارد و نیازمند بررسی است:
ب: ازآنجا که اخیراً چندو چون درباره وحیانی بودن الفاظ قرآن بسیار شده، حتی جناب آقای شبستری درمجله مدرسه، شماره شش، مطالبی مطرح کردند - که سوکمندانه به دلیل تعطیل کردن این مجله، فرصت گفتگو و نقد را که از سنت های حسنه دینی است، محروم کردند- ضرورت ایجاب می کرد که این موضوع دنبال شود.
ج: مباحثی که درباره نازله عربی جای بحث و بررسی دارد، دراین فرصت کوتاه میسر نیست.، بویژه آنکه ایشان دراین مقام استدلالی ذکر نکرده اند. به هرحال درپاسخ این پرسش این نکات ازنظراینجانب باتکیه برمحوریت خود قرآن مطرح است:
یکم: هرچند درباره وحی نبوی درسنت اسلامی، برخی سخنان شاذ گفته شده، تا جایی که ماتریدی (م323) درتفسیر: تأویلات اهل السنه از باطنیه نقل می کند، که قرآن را خداوند گویی برخیال پیامبر نازل کرد و موصوف به زبان نبود و این پیامبر بود که آن را به زبان عربی مبین ادا کرد. و این سخن پیشینه درازی دربرخی جریان ها دارد، اما نظریه عمومی قرآن پژوهان و محققان اسلامی براساس خود آیات قرآن، این است که این کتاب وحی عربی و ارتباط باطنی و علمی مخصوصی است که میان پیامبر و جهان غیب برقرار گردیده و از جانب خداوند بر پیامبر این گونه القا و افاضه شده است. زیرا در نظر آنان است كه كلمات قرآن چه از نظر لفظ و چه از نظر معنا، به انتخاب پيامبر نبوده است و هر دو به خدا نسبت داده مى شود.
ازنظر این قرآن پژوهان، فرق ميان حديث نبوى، حديث قدسى و آيات قرآنى - كه همه آنها با زبان پيامبر نقل شده - اين است كه حديث قدسى معنا از خداوند است، اما لفظ آن از سوى پيامبر است. در صورتى كه حديث نبوى لفظ و معنا از پيامبر است. اما آيات قرآنى هم لفظ و هم معنا از سوى خداوند است ...