مـشـخـصـات فـایـل
موضوع تحقیق : تحلیل و بررسی جامع علم نحو
فرمت فایل : word
تعداد صفحات : 129
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
آغاز علم نحو
تأسيس علم نحو توسط امام علي عليه السلام
زبان عربي مانند هر زبان ديگر قواعدي دارد كه آن را علم نحو مينامند علم نحو در حفظ لغت از آشفتگي و تحريف و نيز در معناي كلام اهميت زيادي دارد تا آنجا كه گاهي با تبديل كسره به فتحه معناي يك كلمه تغيير ميكند كه در بعضي موارد مستلزم كفر است قواعد زبان عرب تا عصر خلافت امام علي عليهالسلام كشف و تنظيم نشده بود و نوشتن كلام عربي بدون اعراب گذاري انجام ميگرفت. قرآن كريم و ساير نوشتهها و نامهها بدون اعراب بود مردم قانون اعراب گذاري را نميدانستند اما كار آموختن قواعد زبان عرب براي ساكنين جزيرهالعرب كه با غير عرب آميزش نداشتند بطور طبيعي انجام ميگرفت يعني يك طفل عرب با آموختن سخن گفتن آن قواعد ساده را به آساني ميآموخت بخصوص آنكه فرهنگ عرب قبل از اسلام بسيار بسيط و حول يك زندگاني ساده دور ميزد كه عبارت بود از آب، نان، گوشت، شتر صحرا، شمشير، نسب، جنگ قبيلهاي و مانند آن. پس از نزول قرآن كريم فرهنگ عرب به فرهنگ اسلام با ابعاد گوناگون آن صفات ربوبي و شناخت انبياء و احوال قيامت و اخلاق و احكام تبديل يافت و لغت عرب آن را فرا گرفت. ليكن پس از فتوحات مسلمانان و آميزش آنان با افراد غيرعرب زبان مانند ايرانيان ساكن شهر كوفه كه ايشان را حمراء ميخواندند و اهل سند و هند و در بصره كه ايشان را سبابجه و زط ميناميدند و اقباط در اسكندريه و هجرت مسلمانهاي عرب به كشورهاي آفريقا و هند و سند و بلخ و بخارا لغت عرب آشفتگي پيدا نمود به طوري كه كودكان عرب به واسطه معاشرت با همسالان غيرعرب بجاي اينكه زبان فصيح عرب را از قوم و قبيله عرب خود بياموزند از كودكان و معاشرين غيرعرب ميآموختند علاوه بر اينكه گاهي مادران اين اطفال زناني بودند كه در فتوحات از اقوام قبط و فوس و روم اسير شده بودند و اين كودكان سخن گفتن را از مادر غيرعرب يا كلفت و نوكر غير عرب در خانه ميآموختند در نتيجه اين عومل چنان آشفتگي در زبان نسل جديد عرب پديد آمدكه نزديك بود به تدريج لغت عرب مانند زبان بعضي ملل قديم از بين برود تا آنجا كه جز معدودي متخصصين در هر عصر نتواند آن زبان را بفهماند و در نتيجه باعث ميشد كه خواندن و فهميدن قرآن و سنت پيامبر جز براي معدودي امكان نداشته باشد. اين آشفتگي زبان عربي نيمه اول قرن اول هجري بود. ابوالاسود دئلي كه يكي از اصحاب و شاگردان حصرت علي بود داستان تأسيس علم نحو يا قانون اعراب گذاري در زبان عربي را چنين حكايت ميكند؛ روزي بر حضرت امير وارد شدم. ديدم آن حضرت در حال فكر و انديشه است به من فرمود: در شهر شما كوفه قرآن را غلط ميكنند. ميخواهم كاري كنم تا لغت عرب از اين آشفتگي بيرون آيد گفتم يا اميرالمومنين اگر اين كار را بكنيد لغت عرب را زنده كردهايد بعد از چند روز خدمت آن حضرت رسيدم نوشتهاي به من داد كه در آن زيربناي علم نحو را نوشته بود و از تقسيم كلمه به اسم و فعل و حرف و تعريف آنها شروع ميشد. بعد حضرت به من فرمود: انح نحوه؛ به اين نحو پيش برو. ابوالاسود ميگويد: آن را گرفته و به منزل رفتم و يك دوره قواعد نحو را بر طبق راهنمايي و طرح حضرت نگاشتم و بعد آن را به حضرت نشان دادم و حضرت اشكالاتش را رفع كرد. مثلاً در مورد اسماء مشبهه بالفعل فرمود: چراكانّ را ننوشتي، گفتم: نميدانستم از آنهاست. فرمودند: از جمله آنها است.
آغاز بسط علم نحو در صدر اسلام
علوم ادبي از دستور زبان عربي يعني نحو آغاز ميشود. مورخين اسلام اجماع و اتفان دارند كه مبتكر علم نحو اميرالمومنين علي عليهالسلام است. علامه جليل مرحوم سيد حسن صدر در كتاب نفيس تأسيس الشيعه دلائل و شواهد غيرقابل انكار اين مطلب را ذكر كرده است (تأسيس الشيعه لعلوم السلام صفحات 40-61)
علي عليهالسلام به ابوالاسود دئلي كه مردي شيعي و فوقالعاده با استعداد بوده است اصول نحو را آموخت و دستور دارد كه بر اين اساس تأمل كند و بر آن بيفزايد، ابوالاسود طبق دستور عمل كرد و چيزهايي افزود و آنچه ميدانست به عدهاي و از جمله دو پسرش عطاءبن ابيالاسود و اباحرب بن ابيالاسود و يحيبن يعمر و ميمون اقرن و يحي بن نمان و عنبهالفيل آموخت. گويند اصمعي عرب و ابوعبيده ايراني دو اديب معروف اسلامي، شاگردان عطاء پسر ابوالاسود بودهاند در طبقه بعد از اين طبقه افراد ديگري از قبيل ابواسحاق و عيسي ثقفي و ابوعمروبن العلاء كه مردي شيعي و از قراء سبعه است و بسيار جليلالقدر است قرار گرفتهاند. ابوعمروبن العلاء مردي لغوي و عارف به زبان و ادبيات و مخصوصاً اشعار عرب بود از كمال تقوا در ماه مبارك رمضان هرگز شعر نميخواند در سفر نوشتههاي خود را از آن رو كه متضمن اشعار عرب جاحلي بود از بين برد.
اصمعي، يونس بن حبيب، ابوعبيده، سعدان بن مبارك نزد وي شاگردي كردهاند.
خليل بن احمد عروضي كه از مجتمعدان و صاحب نظران درجه اول علم نحو استاد مردي شيعي است و از نوابغ به شمار ميرود در طبقه بعد از اين طبقه قرار گرفته است. سيبويه معروف صاحب الكتاب شاگرد خليل بوده است و اخفش معروف نزد سيبويه و خليل تحصيل كرده است از اين به بعد نحويين به 2 نحله كوفيين و بصريين تقسيم ميشوند. كساني معروف و شاگردش فراء و ابوالعباس ثعلب شاگرد فراء و ابن الاخباري شاگرد ابوالعباس ثعلب از نحله كوفي بودهاند و اما سيبويه و اخفش مازني و مبرد و زجاج و ابوعلي فارسي و ابن جني و عبدالقادر جرجاني كه به ترتيب استاد و شاگرد بودهاند از نحله بصره به شمار ميروند.
شرح حال سيوطي
جلالالدين ابوالفضل عبدالرحمن سيوطي مورخ و محقق و اديب از نويسندگان مصري در عصر مملوكي از خانوادهاي ايراني كه در ابتداي امر در بغداد ميزيستند در سال 894 ه در قاهره متولد شد.
خاندانش ده نسل قبل از او به سيوط آمده بودند نسبش به امام شيخ همامالدين خضيري كه عالم و محقق و متصوف بود برميگردد. شيخ همامالدين خضيري و نسبت به محله خضيريه در بغداد به اسيوط بغداد آمد در زمان دولت ايوبي ترجيحاً در آنجا زندگي كرد و خانوادهاش نسل به نسل آنجا اقامت گزيدند و مردان بزرگ و شريفي از آنها در اسيوط در دوره وسطي ظهور پيدا كردند و از بين آنها قاضي و تاجر و مأمور دولت و افراد با نفوذ زياد بودند. عبدالرحمن سيوطي يكي از افراد همان خانوادهاي كه در اسيوط سكونت داشتند ميباشد كه به جستجوي علم پرداخت و به خاطر علم آموختن در جواني عازم قاهره شد و از رابطه گذشتگانش با امير شيوخ استفاده كردو تدريس فقه را در مدرسه شيوخي به عهده گرفت و آثار فراواني در فقه و نحو تأليف كرد و در 510 سالگي در حالي كه پسرش عبدالرحمن حدوداً 6 ساله بود در سال 1451 ميلادي وفات كرد سيوطي شرح حال خود را در كتاب «حسنالمحاضره في اخبار مصر و قاهره» و همچنين در كتاب «بغيه الوعاه» و كتاب ديگرش «التحدث بنعمه الله» آورده است. ..