مـشـخـصـات فـایـل
موضوع تحقیق : تاثیر رواني و اجتماعي خداباوري
فرمت فایل : word
تعداد صفحات : 63
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
مقدمه
در باب مطلوب نهايي نوع انسان، دو ديدگاه عمده مطرح است. يكي كمال جوئي و ديگري آرامش طلبي؛ و شايد اين دو در سطوح بالاتر ملازم هم باشند. اما عوامل عمده در رسيدن به اين هدف كدامند؟ در اين باب هر مكتبي ديدگاهي دارد. دين اسلام، خداباوري را (چه در سطح فردي و چه در سطح اجتماعي) عمدهترين عامل در رسيدن به اين هدف ميداند. اكنون سؤال اين مقاله اين است كه 1ـ آيا خداباوري بر زندگي افراد اثر ميگذارد؟ 2ـ اگر پاسخ مثبت است مكانيزم اين اثر گذاري چگونه و آثار آن كدامند؟ 3ـ آيا شواهد و مصاديقي در تأييد اين اثر گذاري وجود دارد؟
ج) اهميت مسأله:
اگر از طريق تحليل روانشناختي روشن شود كه خداباوري چه مقدار و چگونه حيات بشري را تحت تأثير خود قرار ميدهد، و اگر با مطالعات نقلي (تاريخي و تعبدي) و آماري، مصاديق مثبت و روشني از اين تأثير و تأثر را در جوامع گذشته و كنوني بيابيم، آنگاه رهنمودهاي فراواني براي تمام نهادهاي فرهنگي ـ اجتماعي، از جمله آموزش و پرورش، آموزش عالي، صدا و سيما، ... بدست آورده و خواهيم توانست به صورت علمي و قدم به قدم در جهت خداباوري افراد جامعه پيش برويم. ميتوانيم به انسان اميد و نويد بدهيم كه چگونه انسانيت خود را حفظ كرده و رشد بدهد و تكامل و آرامش رواني را چگونه به دست بياورد
د) فرضيهها:
1ـ اگر خدا باوري، از طريق مكانيزم روانشناختي صحيح، در افراد و جامعه ايجاد شود، آثار بسيار مثبت و شگفت انگيزي را در پي خواهد داشت.
2ـ به مقداري كه افراد يا گروهها و جوامع، از اين خداباوري برخوردار بودهاند، آثار و نتايج مثبت آن را در تمام سمت و سوي زندگي خود يافتهاند
ه••) اهداف تحقيق
دعوت محققان روانشناسي (به ويژه در جامعه اسلامي ايران) به توجه و تحقيق بيشتر در باب خداباوري و مكانيزم و آثار روانشناختي آن.
و) پيشينه تحقيق:
مطالعاتي كه در باب خدا و خداباوري صورت گرفته، بيشتر صبغه فلسفي و كلامي و جامعه شناختي داشته است. در اين باب به همان مقدار كه مطالعات هستي شناختي6 و معرفت شناختي7، فراوان است، مطالعات روانشناختي8 كمياب و نادر است. بسيارند فيلسوفاني كه در اين باب سخن گفتهاند. و بسيارند متكلمان اديان و اعصار مختلف كه به بحثهاي مفصل در اين باب پرداختهاند. اما اگر بخواهيم در اين باب از ديدگاه روانشناسي مطالعه كنيم، منبعي كه تحت اين عنوان به صورت مستقل منتشر شده باشد يا در اختيار نداريم و يا بسيار كم است. اگر چه روانشناساني مثل فرويد9 در توتم و تابو و آينده يك پندار و يونگ10 در روانشناسي و دين و خاطرات، رؤياها، انديشهها واريكفرام11 در روانكاوي و دين و ويليام جيمز12 در دين و روان و بعضي آثار ديگر، مباحث قابل توجهي در اين باب داشتهاند. اما اهميت اين موضوع بيشتر از آن جهت است كه اكتفا به اين مقدار پسنديده باشد. اين نوشتار بر آن است كه با ارائه آراء دانشمندان و اشاره و برجستهتر كردن بعد روانشناختي آن (به ويژه آنچه با مباحث روانشناسي اجتماعي ارتباط بيشتري دارد)، قدمي كوچك در مسير طرح بيشتر اين مباحث ضروري بر داشته باشد ...