مـشـخـصـات فـایـل
موضوع تحقیق : اخلاق سیره نبوي در مديريت
فرمت فایل : word
تعداد صفحات : 71
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
معني " سيره "
ابتدا لغت " سيره " را معني بكنم كه تا اين لغت را معني نكنيم نمي توانيم سيره پيغمبر را تفسير بكنيم . " سيره " در زبان عربي از ماده " سير " است . " سير " يعني حركت ، رفتن ، راه رفتن " سيره " يعني نوع راه رفتن . سيره بر وزن فعلة است و فعله در زبان عربي دلالت مي كند بر نوع . مثلا جلسه يعني سبك و نوع نشستن ، و اين نكته دقيقي است . سير يعني رفتن ، رفتار ، ولي سيره يعني نوع و سبك رفتار . آنچه مهم است شناختن سبك رفتار پيغمبر است . آنها كه سيره نوشته اند رفتار پيغمبر را نوشته اند . اين كتابهايي كه ما به نام سيره داريم سير است نه سيره . مثلا سيره حلبيه سير است نه سيره ، اسمش سيره هست ولي واقعش سير است . رفتار پيغمبر نوشته شده است نه سبك پيغمبر در رفتار ، نه اسلوب رفتار پيغمبر ، نه متد پيغمبر.
سبك شناسي
مسئله متد خيلي مهم است . مثلا در باب شعر ، رودكي را مي گوئيم شاعر ، سنائي را هم مي گوئيم شاعر ، مولوي را هم مي گوئيم شاعر ، فردوسي را هم مي گوئيم شاعر ، صائب را هم مي گوئيم شاعر ، حافظ را هم مي گوئيم شاعر . براي يك آدمي كه وارد سبك شعر نباشد همه شعر است . مي گويد شعر ، شعر است ديگر ، شعر كه فرق نمي كند ولي يك آدم وارد مي فهمد كه شعر سبكهاي مختلف دارد ، شعر به سبك هندي داريم ، شعر به سبك خراسان داريم ، شعر مثلا به سبك عرفان داريم، و سبكهاي ديگر در شعر شناسي آنچه مهم است سبك شناسي است كه ملك الشعراي بهار كتابي در سبك شناسي نوشته است . حتي در نثر هم سبك شناسي هست و اختصاص به شعر ندارد . سبك شناسي غير از شعر شناسي و غير از ...
خواجه نصيرالدين يك عالم است . ولي يك آدم وارد مي داند كه ميان سبك و متد و روش اين عالمها از زمين تا آسمان تفاوت است . يك عالم سبكش سبك استدلالي و قياسي است يعني در همه مسائل از منطق ارسطوئي پيروي مي كند . اگر طب را در اختيار او قرار بدهي طب را مي خواهد با منطق ارسطوئي به دست بياورد ، اگر فقه را هم به او بدهي مي خواهد با منطق ارسطوئي استدلال بكند ، اگر ادبيات و نحو و صرف را هم در اختيارش قرار بدهي منطق ارسطوئي را در آن به كار مي برد ، سبكش اينگونه است .
يكي ديگر سبكش سبك تجربي است ، مثل بسياري از علماي جديد . مي گويند فرق سبك ابوريحان بيروني و سبك بوعلي سينا اين است كه سبك بوعلي سينا منطقي ارسطوئي است ولي سبك ابوريحان بيروني بيشتر حسي و تجربي بوده است، با اينكه اينها معاصر هم و هر دو هم نابغه هستند . يك نفر سبكش عقلي است ديگري سبكش نقلي است . بعضي اصلا سبك عقلي هيچ ندارند ، در همه مسائل اعتمادشان فقط به منقولات است ، غير از منقولات ديگر به هيچ چيز اعتماد ندارند . مثلا مرحوم مجلسي اگر طب هم بخواهد بنويسد مي خواهد طبي بنويسد براساس منقولات ، و چون تكيه اش روي منقولات است خيلي اهميت هم نمي دهد به صحيح و [ سقيمش ] يا لااقل در كتابهايش همه را جمع مي كند. اگر مي خواهد در سعد و نحس ايام هم بنويسد باز به منقولات استناد مي كند . يكي سبكش منقول است يكي سبكش معقول است ، يكي سبكش حسي است ، يكي سبكش استدلالي است ، يكي سبكش مثلا به قول امروزيها ديالكتيكي است يعني اشياء را در جريان و حركت مي بيند يكي سبكش استاتيك است يعني اصلا حركت را در نظام عالم دخالت نمي دهد . چندين سبك وجود دارد .
حال مي آييم در رفتارها . رفتارها نيز سبكهاي مختلف دارد . سيره شناسي يعني سبك شناسي . اولا يك كليتي دارد : سلاطين عالم به طور كلي يك سبك و يك سيره و يك روش مخصوص به خود دارند با اختلافاتي كه ميان آنها هست . فلاسفه يك سبك مخصوص به خود دارند ، رياضتكشها يك سبك مخصوص به خود دارند . پيغمبران به طور كلي يك سبك مخصوص به خود دارند و هر يك را كه جدا در نظر بگيريم يك سبك مخصوص به خود دارد . مثلا : پيغمبر اكرم يك سبك مخصوص به خود دارد . در اينجا يك نكته ديگر را بايد عرض بكنم اين كه عرض كردم در هنر سبكها مختلف است ، در شعر سبكها مختلف است ، در تفكر سبكها مختلف است ، در عمل سبكها مختلف است اين براي آدمهايي است كه سبك داشته باشند ...