مـشـخـصـات فـایـل
موضوع تحقیق : استدلالهاى قرآن بر امكان معاد
فرمت فایل : word
تعداد صفحات : 60
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
گرچه از آن نظر كه ايمان و اعتقاد ما به قيامت از ايمان به قرآنو گفتار پيامبران سرچشمه مىگيرد لزومى ندارد كه درباره قيامت به ذكر برهان و استدلال بپردازيم و يا شواهد و قرائنعلمى بياوريم، ولى نظر به اينكه خود قرآن كريم - لااقل براى نزديك كردن مطلب به اذهان - به ذكر يك سلسلهاستدلالها پرداخته است و خواسته است افكار ما از راه استدلال و به طور مستقيم هم باجريان قيامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذكر مىكنيم.
استدلالهاى قرآن يك سلسله جوابهاست به منكرانقيامت.اين جوابها برخى در مقام بيان اين است كه مانعى در راه قيامت نيست و در حقيقت پاسخى است به كسانى كهقيامت را امر ناشدنى فرض مىكردند، برخى آيات ديگر يك درجه جلوتر رفته و مىگويد در همين جهان چيزهايى شبيه به قيامتوجود داشته و دارد و با ديدن چنين چيزها جاى انكار و استبعاد نيست، برخى آيات از اين هم يك درجه جلوتر رفته و وجودقيامت را يك امر ضرورى و لازم و نتيجه قطعى خلقتحكيمانه جهان دانسته است.بنابر اين مجموع آياتى كه در آنها درباره قيامت استدلال شده استسه گروه
است و به ترتيب ذكر مىكنيم.
1.در سوره يس آيه 78 مىگويد: و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من يحيى العظامو هى رميم قل يحييها الذى انشاها اول مرة و هو بكل خلق عليم.
براى ما مثلى آورد و خلقتخود را فراموش كرد، گفت اين استخوانهاىپوسيده را كى زنده مىكند؟بگو همان كس كه اولين بار آن را ابداع كرد و او به هر مخلوقى آگاه است.
اين آيه پاسخ به مردى از كافران است كه استخوانپوسيدهاى را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دستخود نرم كرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوامتفرق ساخت، آنگاه گفت چه كسى مىتواند اين ذرات پراكنده را زنده كند؟ قرآن جواب مىدهد همان كس كه اولين بار او را آفريد.
انسان گاهى با مقياس قدرت و توانايى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسيم مىكند، وقتى چيزى را ماوراء قدرت و تصور خود ديد گمان مىبرد آن چيز در ذات خود ناشدنىاست.قرآن مىگويد با قياس به توانايى بشر البته اين امر ناشدنى است، ولى با مقايسه با قدرتى كه اولين بار حياترا در جسم مرده آفريد چطور؟با قياس به آن قدرت امرى است ممكن و قابل انجام.
آيات زيادى در قرآن كريم آمده كه در همه آنها با تكيه به قدرت الهىدرباره قيامت بحث مىكند.مفاد همه اين آيات اين است كه مشيتخداى عادل حكيم چنين اقتضا داردكه قيامت وجود داشته باشد و هيچ مانعى در راه اين مشيت نيست.همان طور كه اولين بار معجزه حيات و خلقت از اين مشيتسرزد و جهان را و انسان را و حيات را آفريد، بار ديگر در قيامت انسان را زنده مىكند.
2.گروه دوم آياتى است كه بهذكر نمونه مىپردازد.اين گروه به نوبه خود به دو دسته تقسيم مىشود: الف.آياتى كه جريان خاصى را در گذشته شرحمىدهد كه مردهاى از نو زنده شده است، مانند آياتى كه در داستان حضرت ابراهيم آمده است كه به خداوند گفت:
پروردگارا!به من چگونگى زنده كردن مردگان را بنمايان.درپاسخ او گفته شد: مگر به آن ايمان ندارى؟او گفت: چرا، اين تقاضا براى اين است كه قلبم مطمئن گردد.به او گفتهشد: چهار مرغ را بگير و سرهاى آنها را ببر و بدنهاى اينها را تكه تكه بكن و هر قسمتى را بر كوهى قرار بده و سپس آنمرغها را بخوان، خواهى ديد به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوى تو خواهند آمد ...