مـشـخـصـات فـایـل
موضوع تحقیق : اخلاق و علم بين انسانگرايي و نوينگرايي
فرمت فایل : word
تعداد صفحات : 44
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
چکيده :
علم به تنهايي نميتواند يك برنامه جهاني براي جامعه ايجاد كند. بهعبارت ديگر، علم جهت نيست. سه عامل اساسي اين بيان را تقويتميكند: ابتدا تقسيم شدن روبهرشد دانش، دوم رمززدايي از پيشرفتبه عنوان يك ارزش فينفسه و سرانجام، سكولاريزه شدن علم.
اخلاق علم مسأله جديدي نيست. تاريخ بشر شاهد پيشرفتهاييدر دانش و نظريههاي علمي مبين آن پيشرفتها بوده كه همواره بهمباحثات اخلاقي و فلسفي منجر شده است. فهم اين نكته كهپيشرفتهاي علمي چه هنگامي مناسب است و يا حتي به زير سؤالكشيدن مجموعه دانش قبلي، كار آساني است. اما اگر مسأله را به طورگستردهتر مورد بررسي قرار دهيم مشخص خواهد شد كه علم ـشامل فيزيك، شيمي، بيولوژي، نجوم و رياضيات ـ به طور مستمر وغالبا ضمني جامعه را از طريق يك تفسير ويژه از جهان و جايگاه مادر آن مورد چالش قرارداده است. بعيد است كه در آينده نزديك نيزيك پاسخ علمي دايم براي حل اين چالش پيدا شود.
امروزه همچنين نگراني اخلاقي در خصوص تأثير بالقوه و مؤثرذهني و اخلاقي ارتباطات سمعي و بصري در سراسر جهان وجوددارد. اين فنون به موازات كنار گذاشتن موانع زمان و مكان، همچوناختراع چاپ در دوران گذشته، به عنوان يك انقلاب تلقي ميشود.
اخلاق علم:
بين انسانگرايي و نوينگرايي
يكي از عناصر ذاتي بررسي جهان علم در عصر حاضر، توجه جديبه جايگاه و مسؤوليتهاي پژوهشگران در جامعه و به طور كلي، نقشعلم در پيشرفت تمدن است. به عبارت ديگر، يك گزارش علميجهان نميتواند از پرداختن به اساسيترين سؤالات روز مبني بر اينكهچه اخلاقي بايد بر علم اعمال شود؟ پرهيز كند.
«ام.جي.كي.منون1» يكي از فيزيكدانان مشهور، عضو پارلمانهند و رئيس شوراي بينالمللي اتحاديههاي علمي2 (ICSU) درمقدمه عالي خود برگزارش علمي سال 1993 جهان اين مسأله مهمرا تحت عنوان: (جوانب اخلاقي، حقوقبشر و برداشت عمومي ازعلم) مطرح كرد. هدف وي، نشان دادن اين امر بود كه پيشرفتهايعلمي به تنهايي قادر به تضمين پيشرفت اخلاقي و همچنين تقويتيا حفظ حقوق بشر نيستند و اين موضوعي است كه به فرد ـ كهمسؤول و اگرنه صاحب سرنوشت خويش است ـ و جامعه به طوركلي مربوط ميشود. چنين فرضيهاي را ميتوان دامنه بيشتريبخشيد. اكتشافات پزشكي شگفتانگيزي همچون كشف پنيسيلينو بمبهاي اتمي كه برروي شهرهاي هيروشيما و ناكازاكي پرتابشدند نيز اختراع گرديدهاند. ما شاهد اولين ثمرههاي انقلاب سبز وهمچنين برخي زيانهاي جبرانناپذير آن بر محيط زيست بودهايم. فضا توسط بشر فتح شده و منابع ارزشمند سياره ما به تاراج رفتهاست.
اخلاق علم مسأله جديدي نيست. تاريخ بشر شاهد پيشرفتهاييدر دانش و نظريههاي علمي مبين آن پيشرفتها بوده كه همواره بهمباحثات اخلاقي و فلسفي منجر شده است. فهم اين نكته كهپيشرفتهاي علمي چه هنگامي مناسب است و يا حتي به زير سؤالكشيدن مجموعه دانش قبلي، كار آساني است. اما اگر مسأله را به طورگستردهتر مورد بررسي قرار دهيم مشخص خواهد شد كه علم ـشامل فيزيك، شيمي، بيولوژي، نجوم و رياضيات ـ به طور مستمر وغالبا ضمني جامعه را از طريق يك تفسير ويژه از جهان و جايگاه مادر آن مورد چالش قرارداده است. بعيد است كه در آينده نزديك نيزيك پاسخ علمي دايم براي حل اين چالش پيدا شود. در واقع، تفسيرعلمي سازوكار جهان، هميشه واكنشهاي فلسفي و سياسي چونبينظمي و اغتشاش ايجاد شده توسط انقلاب كپرنيكي و محاكمه تفتيش عقايد گاليله را در پي خواهد داشت. با وجود آنكه امروزهزمين ديگر مركز عالم نبوده و فقط يك سياره ساده در حركتبراطراف خورشيد است، اما با اين حال نقش انسان هنوز كاهشنيافته است ...