مـشـخـصـات فـایـل
موضوع تحقیق : اسلام در ایران
فرمت فایل : word
تعداد صفحات : 39
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
شبه جزيره عربستان از عهد بسيار قديم طي قرنها مردماني را پرورده كه به مملكتهاي همجوار عربستان پناه آورده و دولتهايي را تشكيل دادهاند، مانند مردمان سامينژاد كه در عهد بسيار قديم به مملكت سومريها و اكديها هجوم آورده و دولتهايي در رأس خليج فارس و در بينالنهرين تاسيس كردند.كلدانيها كه بعد از آنها به بينالنهرين آمدند و آراميها كه در قرن سيزدهم به بابل و آمو حمله برده، بعد به شامات رفتند. بعد از آنها نوبت به اعراب رسيد. اينها هم از ديرزماني به طرف سوريه و كلده قديم و بين النهرين متوجه شده دولتهاي كوچكي در عربستان شمالي مجاور سوريه و فرات تشكيل داده بودند. در كلده قديم و بين النهرين هم محلهاي عربنشين زياد بود ولي نهضت واقعي و بزرگ اعراب به خارج شبه جزيره عربستان بعد از طلوع اسلام يعني از ربع دوم قرن هفتم ميلادي شروع شد. مسلمين در اين نهضت بزرگ خود با دو دولت نامي آن زمان مواجه شدند: يكي امپراتوري روم و ديگري شاهنشاهي ايران. در اين ممالك زمينه براي فتوحات مسلمين مهيا بود چون هر دو به جهت جنگهاي متمادي با يكديگر در حال انحطاط بوده، رمقي نداشتند. اما اعراب مردماني تازه نفس و سختكوش و معتاد به سختيها و مشقتهاي صحراگردي در كوير عربستان و داراي مذهبي بود كه اصول برابري و برادري را بين آنها ايجاد و از خودگذشتگي و فداكاري را به اعلي درجه تشويق مينمود و اجر كشتن و كشته شدن را بهشت برين قرار ميداد.
ايران آن زمان درست فاقد چيزهايي بود كه مزاياي مسلمين محسوب ميشد زيرا آنچه در ايران آن زمان ديده ميشد اين بود:
1- هرج و مرج عقايد از جهت تشتتهاي مذهبي
2- هرج و مرج سياسي و نفوذ فوق العاده نجبا و موبدان زرتشتي و آشفتگي اوضاع سلطنت و جانشيني (تغيير دوازده شاه در مدت چهارسال)
3- فرسودگي و خرابي سپاهيان از جنگهاي بيهوده خسرو پرويز
4- فقر و پريشاني مردم از دادن مالياتهاي سنگين
5 - كثرت ظلم و جور
6 - انحطاط زراعت و تجارت صنايع
البته دعوت رسول گرامي اسلام از پادشاهان بزرگ از جمله پادشاه ايران كه در سال هفتم هجري صورت گرفت را ميتوان به عنوان اولين ورود اسلام به ايران قلمداد كرد. اين نامه به وسيله «عبدالله بن خلافه السهمي» به دربار خسروپرويز فرستاده شد كه خسرو شاهنشاه ايران پس از شنيدن متن نامه به باذان حاكم دست نشانده خويش در يمن دستور داد: «اين غلام را كه چنين گستاخ شده است، بسته به پايتخت بياور» باذان ماموراني به مدينه فرستاد و جريان را به پيامبر اطلاع دادند. پيامبر خبر داد كه خسرو به دست پسرش شيرويه كشته شده است. متن نامه پيامبر به خسروپرويز چنين بود ...