مـشـخـصـات فـایـل
تحقیق : اهمیت معاد و عوالم پس از مرگ
فرمت فایل : word
تعداد صفحات : 74
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
آيا انسان به جز زندگى مادى دنيوى، زندگى ديگرى دارد؟ آياغير از عالم دنيا، عالم يا عوالم ديگرى به نام جهان يا جهانهاىپس از مرگ وجود دارد؟ آيا انسان موجودى تكساحتى و يكبعدى استكه بر اين كره خاكى همچون گياهى ميرويد و ميخشكد و ميپوسد وچيزى جز همين بدن مادى نيست؟ آيا بايد براى عالم يا عوالم پساز مرگ، دغدغهخاطرى نداشته باشيم و سعى ما براين باشد كه سعادتو خوشى اين دنيا را تامين كنيم و به فكر فردا و فرداهاى پس ازمرگ نباشيم؟ آيا ما همان گياه يا حيوانيم با تركيباتى مادىظريفتر و پيچيدهتر؟ آيا از بعد ديگر وجود خود -كه همان بعدنفسانى و روحانى است- و از ساحت گستردهتر حيات خود كه فراتر ازافلاك و سماوات و ارضين است، نبايد پرده برداريم و نبايدچارهانديشى كنيم كه مبادا روزى انگشتحسرت به دندان گزيم ومصداق اين آيه كريمه قرآنى شويم كه:
«و يوم يعض الظالم على يديه...» .
«روزى ميآيد كه ستمكار به دندان بر دو دستش ميگزد» .
كارل دوبرل - دانشمند آلمانى- ميگويد:
«علوم طبيعى به خود جرات دادند كه جاودانگى نفس را انكاركنند. ولى خداوند، آنها را كيفر داد و خود آنها را برهان قاطعبر خلود و جاودانگى ساخت» .
«جبريل دولان» در كتاب «پديده روحى» مينويسد:
«ما دشمنانمان را به اسلحه خودشان سركوب ميكنيم و با روشخودشان به آنها اعلام ميكنيم كه روح، پس از مرگ، باقى و جاودانىاست. تمام نظريات مادى و دانشمندانى كه انسان را مادهاى مجرداز روح ميپنداشتند و علم مادى را ابزار اثبات مادى بودن انسانقرار داده بودند، به شدت تكذيب شدند و با مشاهدات حسى روحىگمراهى آنها آشكار شد» .
در نيمه دوم قرن نوزدهم در اروپاى غوطهور در لجنزارماترياليسم، غوغايى بپا شد، چشمهاى بسته گشوده شدند، گوشهاىناشنوا، شنوا شدند، دلهاى خفته، بيدار گشتند و عقول غافل بهخود آمدند.
در آن روزگار تاريك و ظلمانى، ارواح متجلى شدند. جرقههاىتجرد، چشمهاى عبرتبين را خيره كردند و آنها كه گرفتار خوابغفلتشده بودند، چشم گشودند و خود را بر ضلالت و گمراهى ملامتكردند.
در آن نهضت اروپايى ميليونها نفر از اركان دانش. حضورى چشمگرداشتند. آنها اساتيد فن و علما و پزشكان و مهندسين بودند.
برخى آنها را متهم ميكردند كه جنزده شدهاند و اجنه را ارواحپنداشتهاند يا سادهلوحانى هستند كه سراب را آب ميپندارند و ازحقيقتبه دور افتادهاند.
اين تهمتها ناروا بود. در ميدان علم و تجربه، درايت وجوانمردى لازم است. علم و تجربه را بايد با علم و تجربه پاسخداد. آنها كه از راه علوم تجربى به وجود نفس مجرد، اذعان واعتقاد پيدا كرده بودند، مردمي دقيق و هشيار بودند و هرگزاوهام و خرافات، بر جان و دل آنها چيرگى نيافته بود.
وانگهى مگر كشف وجود اجنه به جاى ارواح، دليلى آشكار بر اينكه موجودات عالم، منحصر به آنچه ما به چشم مسلح يا غير مسلح،مشاهده ميكنيم نيستند، بلكه در وراى محسوسات بلاواسطه ومعالواسطه ما، موجودات ديگرى هم هستند كه نميتوان بر سر آنهاتيغ انكار فرود آورد. هرچند كه ما جن را از مجردات و ازموجودات نورى نميدانيم. بلكه بنا به رهنمود قرآن آنها اجسامناريند، چنان كه انسانها اجسام خاكيند .
ولى ارواح و فرشتگان، خارج از قلمرو مادهاند. آنچه مهم است،اين است كه نبايد جهان و موجودات آن را منحصر در محسوساتبدانيم و از ماوراى محسوسات، بىخبر بمانيم ...