مـشـخـصـات فـایـل
تحقیق : همه چیز در مورد هجرت پيامبر
فرمت فایل : word
تعداد صفحات : 34
قابل ارائه و مناسب بعنوان تحقیق کلاسی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
دستور هجرت به حبشه
چنانكه اهل تاريخ و جمعى از مفسرين در تفسير آيه مباركه:
لتجدن اشد الناس عداوة للذين آمنوا اليهود و الذين اشركوا و لتجدناقربهم مودة للذين آمنوا الذين قالوا انا نصارى...» (1) گفتهاند:
پس از آنكه رسول خدا(ص)فشار و ستم بسيار مشركانقريش را بر مسلمانان مشاهده نمود و ناتوانى خود را از كمك بهايشان و دفع ستم از آنها ملاحظه كرد دستور هجرت به حبشه رابه ايشان داد و در صدد بر آمد تا بدين وسيله آنها را از شر دشمنانآسوده سازد.متن دستور آنحضرت را در اينباره به دو گونه نقلكردهاند.
نقل اول-روايتى است كه ابن هشام و طبرى و ابن اثير وديگران نقل كردهاند كه متن آن چنين است كه بدون ذكر سندگفتهاند:چون رسول خدا آن وضع را ديد به آنها فرمود:
«لو خرجتم الى ارض الحبشة فان بها ملكا لا يظلم عنده احد،و هى ارض صدق حتى يجعل الله لكم فرجا مما انتم فيه...» (2) .
يعنى-خوب استبه سرزمين حبشه برويد كه در آنها پادشاهى استو در كنار او به كسى ستم نمىشود،و آنجا سرزمين راستى است،تاوقتى كه خداوند گشايشى براى شما از اين وضعى كه در آن بسر مىبريدفراهم سازد و...
نقل دوم-نقلى است كه در تفسير مجمع البيان نيز بطور مرسلنقل كرده و گفته است:رسول خدا(ص)هنگامى كه آنوضع رامشاهده نمود به آنها دستور خروج بسر زمين حبشه را داده فرمود:
«ان بها ملكا صالحا لا يظلم و لا يظلم عنده احد...» (3) كه البته جاى اين بحث و مناقشه هست كه آيا كداميك ازاين دو نقل صحيحتر است زيرا بخاطر قيودى كه در نقل دوماست معناى حديث فرق مىكند و اين شبهه به ذهن خطورمىكند كه شايد در نقل دوم دست تحريف كنندگان و درباريانو جيره خواران شاهان و سلاطين دخالت كرده و به قول معروف«در ميان دعوا نرخ تمام كردهاند»و در ضمن نقليك حديث،خواستهاند يك پادشاه صالح و غير ظالمى هم درطول تاريخ از زبان رسول خدا(ص)بدنيا معرفى كرده باشند،همانگونه كه در ذيل حديثى كه از رسول خدا(ص)دربارهانوشيروان-در داستان ولادت رسول خدا(ص)-نقل شده بوديعنى حديث«ولدت في زمن الملك العادل...»و بطور تفصيلبحث كرده و ساختگى و مجعول بودن آنرا از روى مدارك معتبرذكر نموديم.
ولى بنظر مىرسد در هر دوى نقلهائى كه شده فرمايش رسولخدا(ص)نقل به معنى شده و متن دقيق فرمايش رسول خدا(ص)
ذكر نشده باشد،گذشته از آنكه اين دو نقل مسند نيست و مرسلاست و تنها در روايتى سند آن به ام سلمة مىرسد كه آنهم هماننقل او است (4) و از اين رو بحث و مناقشه درباره آنها چندانموردى ندارد،و البته جريانات بعدى صدق گفتار رسولخدا(ص)را طبق نقل اول تا حدودى به اثبات رسانيد ...