مـشـخـصـات فـایـل
عـنـوان تـحـقـیـق : دوران پيغمبري حضرت عيسي
فـرمـت فـایـل : word
تـعـداد صـفـحـات : 25
مـنـاسـب جـهـت ارائـه تـحـقـیـق کـلاســی
بـخـشـی از مـتـن ایـن تـحـقـیـق :
دوران پيغمبري حضرت عيسي
عيسي مانند كودكان ديگر نشو و نما كرد و همچون پسران ديگر بحدجوابي رسيد ، ذولي نور فضيلت در سيمايش ميدرخشيد ، و آثار نبوت در رفتار و كردارش نمودار بود ، از جمله آنكه چون با همسايگان و همگنان خود ببازي مي پرداخت ايشان را از آنچه مي خورند و در خانه هاي خود ذخيره مي كنند خبر مي داد ، و چون نزد معلم دهكده مي رفت و در حضورش مي نشست سلوكش با شاگردان ديگر متفاوت بود ، بلكه با توجه مخصوص و اهتمام تمام بسخنش گوش فرا مي داد و پيش از آنكه معلم درسي را آغاز كند درباره آن درس سخن مي گفت ، و مسائلي در آن خصوص از او مي پرسيد ، و هيچ نكته را از ياد نمي برد و هيچ مسئله را از نظر دور نمي داشت .
عيسي هنوز از سن دوازده ، يالگي در نگذشته بود كه همراه مادرش به بيت المقدس رهسپار شد . ولي اوضاع شهر و جمعيتهاي گوناگون و مناظر با شكوه ، و اوضاع فريبنده اجتماع او را شيفته و مفتون نمي ساخت ، و با وجود آنكه حد عمرش بر حسب عادات مستلزم بازي و كارهاي كودكانه بود ، از بازي چشم مي پوشيد ، و در حوزه هاي درس و علم وارد مي شد و از سر چشمه معرفت و منبع حكمت مي نوشيد و پيوسته وقت خود را با دانشمندان ، و بشنيدن سخنان ايشان مي گذرانيد .
عيسي چون بحلقه علماء بني اسرائيل در آمد ، با دقت تمام سخنان كاهنان را ضبط مي كرد ، و آراء افكارشان را بخاطر مي سپرد همچنين ايشان نيز در سخنان و آراء افكار او توجه و دقت مي كردند ، تا كار بجائي كشيد كه چون عيسي لب بگفتار مي گشود ، سخنش را تصديق مي كردند و با افكار و آرائش ميگرويدند و در حضورش چنان ساكت مي نشستند كه گوئي مژه بر هم نمي زنند .
طلولي نكشيد كه عيسي با قوم بحتجاج پرداخت و در برابر عقائد باطلشان تيغ حق از نيام بر آورد . و اين جرات و شجاعت ، كينه و خشم بعضي از قوم را برانگيخت و علماء بني اسرائيل چون در برابر دانش و حجتش فروماندند بدشمني و آزارش برخاستند زيرا پيش از آن سابقه نداشت كه احدي بمناظره و احتجاجشان اقدام كند يا شنونده اي در حضورشان لب بچون و چرا بگشايد .
عيسي از خشم و كينه قوم نينديشيد بلكه سوالات مشكل ومسائل معضل خود را مانند باران بر سرشان مي باريد و عرصه را برايشان تنگ مي ساخت يكروز احتجاج و مناظره عيسي با علماي بني اسرائيل چنان او را سر گرم و شيفته كرد كه او را از ياد صرف طعام و نوشيدن آب منصرف ساخت مادرش مدتي در انتظار بماند ولي عيسي برنگشت پس در همه جا از او جستجو كرد ولي اثري از او نديد و سرانجام با ياس و نوميدي بقرگشت ...