مقاله معرفي افسردگي و مراحل آن و درمان هاي افسردگي به همراه منابع
فهرست
مقدمه. 5
تعريف افسردگي.. 6
انواع افسردگي.. 7
مراحل افسردگي.. 10
انكار و خشم. 11
معامله كردن. 11
ذات افسردگي. 11
پذيرش افسردگي. 12
عوامل اصلي افسردگي.. 12
نشانه هاي افسردگي.. 13
الف ـ فقدان لذت.. 13
ب - احساس گناه و بي ارزشي. 14
ج ـ مسخ شخصيت.. 14
د – عواطف سيال. 15
ه ـ احساس حيات.. 15
زـ ساير نشانه ها 16
درمان افسردگي.. 17
درمان مبتني بر نظريه هاي زيست شناختي. 17
1- دارو درماني. 17
2- الكترو شوك درماني. 18
3- نور درماني. 19
درمان مبتني بر نظريه هاي روان پويايي. 20
1- روان درماني روان پويشي 20
2- روان درماني حمايتي. 21
3- روان درماني ميان فردي. 22
4- روان درماني فمينيستي. 22
درمان مبتني بر نظريه هاي شناختي و رفتاري. 23
1- رفتار درماني. 23
2- رابطه درماني. 25
3- شناخت درماني. 25
درمان مبتني بر گروه درماني. 26
1- اشكال مختلف گروه درماني. 26
2- خانواده درماني. 27
3- زوج درماني. 27
4- گروههاي حمايتگر. 28
درمانهاي تكميلي 28
1- داروهاي گياهي. 28
2- رژيم غذايي و مكملهاي غذايي. 29
3- فنون آرميدگي : 29
4- هوميوپاتي. 30
منابع. 31
مقدمه
خلق يا Mood ماية هيجاني يك وضعيت عاطفي پايدار است كه در طول طيفي بهنجار از غم وشادي تجربه ميشود. اختلالات خلقي با احساسهاي نابهنجار افسردگي يا سرخوشي مشخص ميشوند كه در برخي موارد شديد با خصوصيات پسيكوتيك همراهند . اختلالات خلقي به انواع اختلالات دو قطبي و اختلالات افسردگي تقسيم ميشوند . اين علائم در برخي گروههاي خاص از نظر جنس و سن و وضعيت رواني اجتماعي افراد متفاوت ميباشد.
شايد كمتر كسي باشد كه در طول زندگي خود لحظاتي از نگراني و افسردگي را احساس نكرده باشد . افسردگي يك اختلال شايع عاطفي است . اگر شدت اينحالت از حد معمول بگذرد ، عرصة زندگي را بر فرد تنگ كرده او را از همه چيز حتي از خودش بيزار ميكند . بنظر ميرسد ادعاي اينكه اصولاً افسردگي جزئي از زندگي بشر است زياد مشكل نباشد .
تورو ميگويد :« اكثر مردم عمرشان در افسردگي خاموش ميگذرد » و شوپنهاور چنين نوشت :« زندگي انسان بين ملال و اندوه نوسان دارد ».
اختلال افسردگي يكي از شايع ترين اختلالات روانپزشكي ، با شيوع 25% - 15% در طول عمر به شمار ميرود (جود[1]، 1994) . افسردگي نه تنها در بسياري از پژوهش ها ، رايج ترين اختلال رواني گزارش شده ، بلكه شايد از قديمي ترين نشانگان رواني باشد كه در متون پزشكي بدان پرداخته شده است (يانكرز[2]، 1382).
بعبارت ديگر حالتي است عاطفي به نحوي كه فرد قدرت و توانايي لازم و كافي براي انجام امور و تكاليف عادي روزمرةخود را ندارد و كاهش چشمگير در فعاليتهاي سازندة وي ديده ميشود .
افراد افسرده گرايش دارند به اينكه به تشريح دروني شكستها و تشريح بيروني موفقيت هايشان بپردازند ، بعبارت ديگر به بروز و بيان شكست هايشان و عدم بروز موفقيت هايشان ميپردازند . امروزه دانشمندان رشتة روانشناسي و روانپزشكي انسان را بعنوان مجموعه اي متشكل از واحدهاي زيستي ، رواني ـ اجتماعي ميشناسند ( نوربالا ، 1371).
تعريف افسردگي
افسردگي اصطلاحي وسيع و مبهم است . براي شخص عادي حالتي مشخص با غمگيني و گرفتگي و بيحوصلگي و براي پزشك گروه وسيعي از اختلالات عاطفي با زير شاخه هاي متعدد را تداعي ميكند . ( پور افكاري 1373)
خصوصيت اصلي و مركزي حالات افسردگي كاهش عميق ميل به فعاليتهاي لذت بخش روزمره ، مثل معاشرت ، تفريح ، ورزش ، غذا و سكس است . اين ناتواني براي كسب لذت حالتي نافذ و پايدار دارد . 0 پور افكاري 1364)
مطابق تعريف DSMIV افسردگي ميتواند بصورت نشانه يا نشانگاني باشد كه از مجموعه اي از نشانه ها تشكيل يافته و ثانويه بر يك اختلال زير بنايي و يا يك اختلال رواني ويژه باشد .
درنشانگان افسردگي ميتوان شاهد حالاتي بود از قبيل كندي تفكر ، كاهش لذت ، كاهش فعاليت جسماني هدفمند ، احساس گناه و نااميدي و اختلال خوردن و خواب (انجمن روانپزشكي امريكا، 1994) از ديدگاه آرتوس . ربر (1985 ) . افسردگي عموماً يك حالت خلقي است كه با ويژگيهاي احساس بي كفايتي ، حزن، كاهش در فعاليتها يا واكنشها ، بدبيني ، غمگيني و نشانه هاي وابسته به آنها مشخص ميشود .
در روانپزشكي ، اصطلاح افسردگي ، شماري از اختلالات عاطفي را شامل ميشود كه در ويژگيهاي مربوطه به حالات خلقي ( كه در بالا اشاره شد ) با شدت يا افراط مشاهده شود (ربر، 1985 )
انواع افسردگي
اگر چه در منابع متفرقه ،افسردگي به انواع مختلف درون زاد ،برون زاد (ربر 1985) ، خفيف ، متوسط ، شديد (بك) . افسردگي ساده ، حاد و بهت زده . افسردگي زود آغاز و دير آغاز ، اختلالات يك قطبي و دو قطبي (راور ، 1984) . افسردگي نوع طبيعي ، نورتيك ،سايكوتيك و … طبقه بندي شده است ؛ اما يكي از مشهورترين و معتبرترين طبقه بنديها مربوط به چهارمين چاپ راهنماي تشخيص و آماري اختلالات رواني (DSM.IV) انجمن روانپزشكي آمريكاست كه در سال 1996 منتشر شده است . اساس كار براي ايجاد چنين طبقه بندي كه از سال 1952 آغاز شده بود ،نياز به جمع آوري اطلاعات آماري بود . اما طبقه بندي اخير بازتاب بهترين منابع باليني و پژوهشي قابل وصول و فراهم كردن اسناد منطقي است . كتاب منبع DSM.IV تحت عنوان اختلالات خلقي (كه قبلاً اختلالات عاطفي ناميده ميشدند) طبقه بندي ميشوند . اما بطور دقيق تر اختلالات خلقي براساس DSM.IV شامل طبقات ذيل ميباشد .
- احساس افسردگي: كه معمولا به عنوان اندوه شناخته ميشود و در اثر تغييرات موقعيتي و شرايط جديد يا برخوردهاي مقطعي ايجاد ميشود. اين احساس معمولا بعد از برطرف شدن موقعيت و سازگار شدن شخص با شرايط تازه، به سرعت از بين ميرود.
2- داغديدگي يا واكنش سوگ: غمي است كه در اثر فوت نزديكان بوجود ميآيد. وقتي رابطه ي مهمي پايان مييابد، بيشتر بازماندگان حالتي را تجربه ميكنند كه معمولا اين حالت نيز كاملا عادي است، مگر آنكه واكنش هاي سوگ به صورت طولاني باقي بماند.
3- اختلال سازگاري با خلق افسرده: مواجهه ي فرد با يك موقعيت قابل توجه گاهي منجر به اين حالت ميشود. در چنين وضعيتي، انتظار ميرود با كاهش تأثير موقعيت، حالت هاي بيمار گونه نيز از بين برود.
8- اختلال افسردگي اساسي : اختلال افسردگي اساسي يكي از شايعترين تشخيصهاي روانپزشكي است كه مشخصه آن خلق افسرده و با احساس غمگيني، اعتماد به نفس پايين و بيعلاقگي به هر نوع فعاليت و لذت روزمره مشخص ميشود؛ چيزي كه از آن به عنوان "سرماخوردگي رواني" ياد ميشود. افسردگي مجموعهاي از حالات مختلف روحي و رواني است كه از احساس خفيف ملال تا سكوت و دوري از فعاليت روزمره بروز ميكند. افسردگي اساسي واژهاي است كه توسط انجمن روانپزشكي آمريكا جهت مجموعهاي از علايم اختلال خلق براي DSM-III در سال ۱۹۸۰ به كار رفت و پس از آن عموميت يافت. افسردگي اساسي منجر به از كارافتادگي قابل توجه فرد در قلمروهاي زندگي فردي و اجتماعي و اشتغال ميشود و عملكردهاي روزمره فرد همچون خوردن و خوابيدن و سلامتي فرد را تحت تأثير قرار ميدهد.
مراحل افسردگي
بسياري از افراد از طريق چند روش انواع افسردگي را تجربه ميكنند كه ميتوانند به عنوان مراحل افسردگي در نظر گرفته شوند.
بسياري از افرد در طول دوره افسردگي چند مرحله را ميگذرانند مانند شروع افسردگي و پيشرفت آن، البته در مورد همه افراد صدق نمي كند. بسياري از افراد نيز مراحل احساسي را در مقابله با افسردگي ميگذرانند.
مراحل افسردگي به اختصار در 5 مرحله مدلسازي شده است
معامله كردن
هنگامي كه افسردگي پيشرفت ميكند، تقريبا خود بيماري تغيير ميكند. افسردگي به شما چيزهاي وحشتناكي در مورد خود شما و آنچه كه در اطراف شما در حال وقوع است، ميگويد شما نيز از اين رويه خسته ميشويد، حالا شما با آن در حال معامله هستيد. شما سعي ميكنيد با مسائل اتمام حجت كنيد و مذاكراتي داشته باشيد كه افكار منفي ناشي از افسردگي را به نفع چيزي مثبت تر تحريك كنيد. متاسفانه اين به ندرت موفق است و افكار منفي و خود افسردگي برنده ميشوند و منجر به مرحله بعد ميشود.
ذات افسردگي
عوامل اصلي افسردگي
افسردگي ميتواند عوامل زمينهاي بسياري داشته باشد كه در اينجا به بعضي از آنها اشاره ميكنيم:
سوءاستفاده: سابقهي سوءاستفادهي فيزيكي، جنسي يا احساسي، ميزان آسيبپذيري افراد نسبت به بيماري افسردگي را بالا ميبرد.
مصرف داروهاي خاص: برخي از داروها مانند ايزوترتيون كه معمولا براي درمان آكنه استفاده ميشود، احتمال بيماري افسردگي را افزايش ميدهند.
نشانه هاي افسردگي
صرف نظر از اينكه چه عواملي باعث ايجاد و بروز بيماري افسردگي ميشود ، مجموعة علائم مربوط به اين بيماري ، يعني سندرم افسردگي ، به نحو خارق العاده اي تداوم داشته و دارد . معمولاً بيمار علائق خود را مدام از دست ميدهد و از زندگي لذت نمي برد ، اشتها و خواب او مختل ميگردد . كنش هاي جسماني و رواني وي كند ميشود ، تداوم تمركز و ياد آوري اش به هم ميخورد ، اعتماد به نفس خويش را از دست ميدهد ، احساس گناه و بي ارزشي شديد ميكند كه بصورت اشتغال ذهني دردآلودي در ميآيد ، و بالاخره فكر مرگ و خودكشي پيدا ميكند و حتي به قصد و عمل خودكشي نيز بيانجامد ( هرسن و ترنر، 1991).
الف ـ فقدان لذت
در اين حالت يك ناتواني كلي دركسب لذت از هر چيز در زندگي و يا حتي در آداب و رسوم و وقايع و چيزهاي خوشايند روزمره ميباشد و در كل ازدست دادن توانايي براي كسب لذت ميباشد (اسنيس، 1995 )
ه ـ احساس حيات
احساس حيات اصطلاحي است كه اولين بار به وسيلة ورنيكه (1906) براي معين ساخته نشانه هاي جسماني درسايكوزهاي عاطفي بكار رفته است . اصطلاح « حيات » از مفهوم « خود حياتي » كه بعنوان رابطة بدن با آگاهي از خود توصيف ميشود . ريشه ميگيرد . يعني طريقه اي كه ما بدن خودمان را به واسطة آن تجربه ميكنيم .و احساسي است كه ما حضور بدنمان را دركنار ديگري احساس ميكنيم . بنابراين احساس حيات ، آن چيزهايي هستند كه ما را از « حيات خودمان » آگاه ميسازند . اينها احساساتي از خلق هستند كه صرفاً از بدن سرچشمه ميگيرند و براي عاطفه جايگاهي را در بدن مشخص مينمايد .
درمان افسردگي
براي افسردگي درمان هاي متفاوتي وجود دارد كه هر كدام در مكان و زمان خود بايد انجام شود.
درمان مبتني بر نظريه هاي زيست شناختي
1- دارو درماني
داروهايي كه براي درمان اختلالات خلقي مورد استفاده قرار ميگيرند ،نقطه اتكا اساسي در برنامه درماني به شمار ميروند ، دو گروه داروي عمده كه براي درمان افسردگي به كار ميرود ، تري سيكليكها (سه حلقه اي ) و منع كنندگان MAO [1]هستند ، كه هر دو گروه ميزان نوراپي نفرين را افزايش ميدهند ، ولي تأثيرات آنها تا حدودي متفاوت است . منع كنندگان MAO تجزيۀ نوراپي نفرين را به عقب مياندازند به نحوي كه مدت طولاني تر فعال باقي ميماند . داروهاي تري سيكليك جذب مجدد نوراپي نفرين را از طريق نورون انتقال دهنده ، كند ميسازد و بدين ترتيب ، ميزان آن در سيناپس بالا ميرود . معمولاً،داروهاي سه حلقه اي بر منع كنندگان برتري دارند .(آزاد، 1376).
3- نور درماني[2]
يك شكل غير معمول افسردگي به اختلال عاطفي فصلي[3] موسوم است ، كه به اختصار (SAD) ناميده ميشود . افراد مبتلا به اختلال عاطفي در هر فصل زمستان شديداً افسرده ميشوند . مسأله اساسي ظاهراً سرماي زمستان نيست بلكه تاريكي است . نور خورشيد اثرات ضد افسردگي دارد . بعضي افراد مانند بيشتر بيماران شيدايي – افسردگي بيشتر از ديگران به اثر مثبت نور خورشيد حساس اند . بعضي افراد طي زمستان ،موقعي كه خورشيد ديرتر طلوع ميكند و زودتر غروب ميكند ، افسرده ميشوند .(كالات ، 1374) .
درمان مبتني بر نظريه هاي روان پويايي
روان درماني شيوه اي درماني است كه به وسيله روان شناسان و روان پزشكان جهت كمك به مشكلات مختلف روان شناختي در افراد ، مورد استفاده قرار ميگيرد . اين شيوه مستلزم اين است كه فرد ، در مورد مشكلاتي كه با آنها مواجه است ، به شكل رودررو با درمانگر (روان درمانهاي فردي ) يا در يك گروه كوچك با يك يا دو رواندرمانگر (روان درماني گروهي ) صحبت كند . رواندرماني انواع مختلفي دارد كه از ديدگاههاي نظري متفاوتي سرچشمه ميگيرند .(برن ،1380) .
2- روان درماني حمايتي
لانگز1937، شيوۀ مداخله درماني خاصي را توصيه كرده است كه به شيوه اي ظريف با آداب و شيوه هاي سنتي ، درهم آميخته شده است . اين درمان مبتني بر شيوۀ درمان هاي گفتاري است كه گاهي به نام مشاوره يا درمان حمايتي يا درمان غير رهنمودي[4] خوانده ميشود . در روان درماني حمايتي گفته ميشود در مواقعي كه مدد جو حالت بحراني دارد يا در مواقعي كه درمانگر احساس ميكند ، تفسيرهاي او براي مددجو دردناك يا بالقوه پريشان كننده است ، توصيه هاي حمايتي خود را بر فرايند تحليل رواني و تفسير اضافه ميكند . در اين موارد ، هدف درمانگر از اطمينان آفريني[5] يا ارائه توصيه هاي حمايتي آن نيست كه مددجو اين توصيه ها را به عنوان وسيله اي براي اطمينان بخشي يا دلداري دادن از طرف درمانگر تعبير كند، بلكه هدف اصلي درمانگر از ارائه توصيه هاي حمايتي آن است كه قدرت بخش (خود ) شخصيت مددجو را در مواجهه با گسستگي[6] احتمالي ، افزايش دهد .(ساعتچي ، 1374).
- روان درماني ميان فردي[1]
اين روش از تكنيكهاي روان درماني پويا و روان درماني حمايتي استفاده ميكند . روان درماني ميان فردي IPT يك نوع درمان روان پويشي كوتاه مدت (بين 12 تا 16 جلسه ) است كه مشخصاً براي درمان افسردگي ابداع شده است . روش فوق بر اين باور استوار است كه مشكلات ميان فردي يا روابط اجتماعي آشفته و پريشان ، موجب افسردگي افراد ميشوند ، و آنكه اين مسأله نيز روابط ناخرسند فوق را تشديد ميكند . هدف IPT كمك به افراد براي بهبود روش هاي برخورد و تعامل با ديگران و برآوردن نيازهاي احساسي و عاطفي آنان است .(سالمانز،1382) .
روان درماني ميان فردي بر چهار بخش عمده از مشكلات ميان فردي تاكيد و تمركز دارد :
1- فقدان ها (مثلاً پايان يك ازدواج به دليل طلاق يا مرگ ) و سوگهاي فراموش ناشده .
2- نزاع با افراد نزديك نظير همسر ، نامزد ، اقوام نزديك و غيره .
درمان مبتني بر نظريه هاي شناختي و رفتاري
درمان هاي مبتني بر نظريه هاي شناختي و رفتاري ، بر اصلاح رفتارهاي غلط و روشهاي تفكري كه ممكن است به افسردگي منجر شده باشند ، تمركز دارد . در حالي كه در درمان روان پويشي بينش مدار تلاش ميشود به شخص بياموزند كه او به چه دليل افسرده شده است ، اين درمانهاي كنش مدار بر روشهاي خاصي تمركز دارند كه بيمار ميتواند بااجرا كردن آنها در وضعيت فعلي ، رفتار و افكار خود را براي غلبه بر افسردگي تغيير دهد .(سالمانز، 1382) .
1- رفتار درماني
چارلز فرستر[2]1965، اولين روانشناس رفتار گرا بود كه توجه خود را به مطالعۀ افسردگي مبذول داشت و افسردگي را به صورت «درجه پايين رفتار كارآمد يك فرد» تعريف كرد . بنابراين نظر ، ميزان پايين رفتار كارآمد ناشي از خللي در نظام جاري تقويت مثبت فرد است . به زبان رفتاري ، رفتار اين شخص رو به زوال است و در واقع ديگر تقويت نشده است . بدون تقويت ، رفتار كارآمد ميزان كمتري رخ ميدهد و بدين صورت دور تسلسلي آغاز ميشود كه درآن فرصت براي تقويت و تجديد چنين رفتاري كاهش مييابد. (بكر ، 1372) .
3- شناخت درماني
شناخت درماني بر خلاف روان درمان روان پويشي كه به گذشته و تعارض هاي دوران كودكي ميپردازد ، به شرايط زماني و مكاني فعلي فرد توجه ميكند . شناخت درماني رويكرد جديدي است كه به ويژه براي درمان افسردگي به وجود آمده است . در اين شيوه افكار و نگرش هاي فرد افسرده كه به بيماري او دامن ميزنند ، مورد تاكيد بيشتري قرار ميگيرد . در نتيجه براي دست يافتن به اين افكار و نگرش ها و تغيير آنها ، از شيوه هاي چندي استفاده ميشود . اين شيوه ها ، دربردارندۀ روشهايي هستند كه مستقيماً روي افكار متمركز ميشوند ، اما حيطۀ فعاليت آنها همچنين رفتارها را هم شامل ميشود . (برن ، 1380) .
درمان مبتني بر گروه درماني
رويكردهاي گروهي به روان درمانگري ، نه بدان دليل كه كم هزينه اند ، بلكه ، بدان دليل كه به باور بسياري از درمانگران ، درمان گروهها دست كم ميتواند به اندازۀ درمان فردي كارساز باشد ، رشد و گسترش يافته اند . يك ويژگي جالب درمانگري گروهي آن است كه درمانجويان ميتوانند از دو راه ياد بگيرند :
- نخست ، از طريق مشاهدۀ كوشش هاي سازگار و ناسازگار ديگر اعضاي گروه براي گشودن مشكلات شخصي خويش .
1- اشكال مختلف گروه درماني
اشكال مختلفي از گروه درماني وجود دارند كه ميتوان از آنها براي درمان افسردگي استفاده كرد ، از جمله :
- حل مشكلات مربوط به زندگي زناشويي و خانواده درماني كه در آن زن و شوهرها ، يا والدين و كودكان به طور همزمان با درمانگر ملاقات ميكنند .
- زوج درماني ، كه به روابط زوجين تاكيد ميشود .
- گروه هاي حمايتگر كه در آنها بر همياري افراد هم شأن و همسان تاكيد ميشود و ميتواند داراي رهبر يا فاقد آن باشد . (سالمانز، 1382 ).
2- رژيم غذايي و مكملهاي غذايي
مكملهاي غذايي ، كه معمولاً براي تسكين افسردگي توصيه ميشوند ، ويتامينهاي B ، منيزيوم ، روي ، اسيد فوليك و آمينواسيد نيتروسين را در بر ميگيرند . خوردن هيدراتهاي كربن كمپلكس ، ميتواند سروتونين توسط مغز را افزايش دهد . هيدارتهاي كربن كمپلكس شامل دانه هاي گياهي ، نان ، ماكاروني و كليۀ غلات است . بعضي پزشكان فكر ميكنند كه رژيم غذايي سرشار از پروتئين ميتواند ذخيرۀ ناقلهاي عصبي دوپامين و نوراپي نفرين مغز را افزايش دهد ، كه اين كار نيز ميتواند ، به نوبۀ خود ، باعث بهبود خلق شود . غذاهاي پروتئيني عبارتند از : گوشت ، تخم مرغ ، دانه هاي گياهي ، گردو ، فندق و بادام و مانند آنها (انجمن پزشكي امريكا ، 1378 ).
- هوميوپاتي[3]
هوميوپاتي يك نظام پزشكي تكميلي است ، كه در اواخر سالهاي 1700 توسط ساموئل هافمن[4] ، پزشك و ناتوروپات[5] آلماني ، ابداع شد . داروهاي هوميوپاتي عبارتند از : عصاره هاي گياهي ، حيواني يا معدني ، كه به طرز ويژه اي آماده و بسيار رقيق شده اند . طبق نظريۀ هوميوپاتي ، اگر مقدار زيادي
منابع
- آزاد. حسين (1376) آسيب شناسي رواني، جلد اول، بعثت، چاپ چهارم، تهران
- آزاد. حسين (1378) آسيب شناسي رواني، جلد دوم، بعثت، چاپ دوم، تهران
- انجمن پزشكي آمريكا (1378) راهنماي عملي درمان افسردگي، گنجي، مهدي، ويرايش، چاپ اول، تهران.
- بلاك برن. ايوي ام (1380) مقابله با افسردگي، شمس. گيتي، رشد، چاپ اول، تهران
- بكر. رابرت اي، هايمبرگ. ريچارد جي، بلاك. آلن اس (1372) آموزش مهارتهاي اجتماعي- درماني براي افسردگي، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ اول، تهران.
- پورافكاري . ن (1375)، نشانه شناسي بيماريهاي رواني تبريز ـ آزاده .
- سازمان بهداشت جهاني (WHO) طبقه بندي اختلالات رواني و رفتاري ICD-IO 1992 مترجم : نيكخو . م . غفراني . م آواديس يانس 1375 تهران سخن .
- سالمانز. ساندرا (1382) افسردگي (پرسشهايي كه داريد و پاسخهايي كه بدانها نيازمنديد)خلخالي زاويه.مير مجيد، رشد، چاپ اول، تهران
- ساراسون. ايروين جي، ساراسون. باربارا آر (1375) روان شناسي مرضي، نجاريان. بهمن، اصغري مقدم. محمدعلي، دهقاني. محسن، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ دوم، تهران
- ساعتچي، محمود (1374) نظريههاي مشاوره و روان درماني، ويرايش، چاپ اول
- كرو. مايكل، ريدلي. جين (1384) زوج درماني كاربردي، اشرف موسوي اشرف السادات، مهر كاويان، چاپ اول، تهران
- كاپلان. هارولد، سادوك. بنيامين (1375) خلاصه روان پزشكي، پورافكاري. نصرت ا…، جلد دوم، آزاده، چاپ سوم، تهران
- كالات. جيمز دبليو (1374) روان شناسي فيزيولوژيك، بيابانگرد. اسماعيل. عليپور، احمد، غضنفري. احمد، شاهد، چاپ اول، تهران
- نوربالا ، احمد (1371)، رابطة بين مذهب و بهداشت رواني از ديدگاه اسلامي ـ دارو و درمان، تهران
- seguin. L, Potvin. LST, Denis. M, Loiselle. J,(1995) chronic stressors ؛ social support and depression during pregnancy. Obstetrics and Gynecology83-p583-589.
- Hersen, M., & Turner, S. M(1991). Adult Psychopathology of Diagnosis. New York: John
Wiley.