تحقیق در مورد تعريف سيستم در مدیریت
آنچه در این تحقیق به آن پرداخته شده :
تعريف سيستم
اجزاي سيستم
كنترل و بازخور
انواع سيستمها
كل گرايي
نظم
وابستگي اجزاي سيستم
تعامل
هدف
سلسله مراتب سيستمها
مكانيزم سازش
همپاياني
سازمان و سيستمهاي اطلاعاتي سازمان به عنوان يك سيستم
سازمان و سيستمهاي اطلاعاتي
سيستمهاي اطلاعاتي براساس وظايف مختلف سازماني
سيستمهاي اطلاعاتي براساس عمليات و ساختار مديريتي سازمان
سيستمهاي اطلاعاتي مديريت
رويكرد سيستمي و كاربرد آن
و . . .
اجزاي سيستم
اجزاي سيستم عواملي است كه موجوديت آن را تشكيل مي دهد و در رسيدن به اهداف سيستم، آن را ياري مي كند. اين اجزا
عبارتند از:
درون داده ها، برون داده ها، پردازش (تبديل كنندگي)
كنترل و بازخور
محدوده و محيط سيستم
درون داده ها، برون داده ها و پردازش
درون داده هاي سيستم شامل عواملي است كه به صورتهاي مختلف مانند مواد خام، انرژي، داده هاي خام، و نيروي انساني وارد سيستم مي شود.
پردازش فرايند تبديل درون داده هاست، مانند توليد و انجام محاسبات.
برون داده ها حاصل و نتايج فرايند تبديل است، مانند محصول تمام شده، خدمات انساني، اطلاعات مديريت و نظاير آن كه بايد به مقصد نهايي آن منتقل شود.
كنترل و بازخور
مفهوم سيستم با اضافه شدن دو جزء «بازخور» و «كنترل» كامل مي شود. چنين سيستمي را غالباً سيستم سايبرنتيكي مي نامند.
چنانچه اطلاعات نشان دهد كه نتايج عملكرد همسو و مطابق با استانداردهاست، در اين صورت بازخور، مثبت ناميده مي شود. برعكس، چنانچه اطلاعات بازخور حاكي از تفاوتها و انحرافاتي نسبت به استانداردها باشد، در اين صورت بازخور منفي است. بازخور و كنترل به قدري به هم وابسته است كه معمولاً بازخور، به عنوان بخشي از مفهوم كنترل تلقي مي شود.
كنترلِ بازخور مثبت، ادامة فعاليتهاي مؤسسه را به همان صورتي كه انجام مي شود ابقاء نموده يا تقويت مي كند. به عنوان مثال شما در پروژه اي، روشهاي ساخت يافته را براي تجزيه و تحليل و طراحي سيستم به كار مي بريد. پس از ارزيابي پروژه، پي مي بريد كه نتايج مورد انتظار از لحاظ كيفيت، مدت زمان پروژه و … را بدست آورده ايد، بنابر اين سعي مي كنيد كه در پروژه هاي ديگر نيز، به جاي روش سنتي از اين روش استفاده كنيد.
كنترل بازخور منفي، يعني نگهداشت عمليات مؤسسه در محدودة مشخص و پذيرفته شدة عملكرد (استاندارد).
مدار كنترل با بازخور منفي، خود سيستمي را تشكيل مي دهد كه از عناصر زير تشكيل شده است:
1- معيارها و استانداردهاي مورد انتظار براي عمليات.
2- خصوصيات يا شرايطي كه بايد كنترل شود (برون داده سيستم).
3- يك واحد حس كننده كه خصوصيات يا شرايط فوق را دريافت و سنجش كند. اين گيرنده مي تواند انسان يا ماشين باشد.
4- يك واحد كنترل كننده كه نتايج دريافتي را با استانداردها (عملكردهاي از پيش تعيين شده يا قابل قبول) مقايسه كند. (سنجشگر)
5- يك واحد اقدام كننده كه اقدامات تصحيحي براي برطرف كردن انحرافها و تفاوتها (نسبت به استانداردها) به درون دادة سيستم ارسال كند (شكل 4-1).
محيط و محدوده سيستم
يك سيستم در خلاء زندگي نمي كند، بلكه در محيطي كه ساير سيستمها وجود دارد فعاليت مي كند. محيط سيستم عامل خارج از آن است كه بر رفتار سيستم اثر مي گذارد، و در واقع غالباً تعيين مي كند كه سيستم چگونه بايد انجام وظيفه كند. مثلاً محيط يك سيستم تجاري شامل رقبا، خريداران، فروشندگان، دولت، سهامداران … ، و غيره است كه با توجه به اين عوامل، سيستم بايد به فعاليتهاي خود ادامه دهد.
انواع سيستمها
سيستمها بر حسب مورد، به روشهاي مختلفي طبقه بندي شده است. كه از آن جمله مي توان سيستمهاي باز و بسته را نام برد.
سيستم بسته، همان طور كه از نام آن پيداست سيستمي است كه با محيطش هيچگونه ارتباطي به صورت مبادلة انرژي و اطلاعات نداشته باشد. انواع سيستمهاي فيزيكي و شيميايي از اين دسته اند. خصوصيت اين گونه سيستمها اين است كه تمايل فزاينده اي براي رسيدن به وضعيت تعادل ايستا (سكون)، و انتروپي (بي نظمي) دارند. انتروپي مبحثي در ترموديناميك است كه تشريح كنندة موقعيت سيستمهاي بسته است.
سيستم باز، سيستمي است كه به طور مستمر درون داده هايي از محيط دريافت مي كند و پس از تبديل به صورتي ديگر، آن را به محيط باز مي گرداند. سيستمهاي بيولوژيكي و اجتماعي از اين گونه است.
كل گرايي
كليت و يكپارچگي سيستم، نشان دهندة آن است كه عناصر تشكيل دهندة آن چگونه در هم گره خورده است، گرچه هر يك از بخشهاي سيستم، وظايف منحصر به فردي را انجام مي دهند، اما همه با هم كار مي كنند. در اين صورت براي مطالعة يك سيستم بايد كليت آن را مورد مطالعه قرار داد. مطالعة مجرد هر يك از عناصر تشكيل دهندة سيستم به تنهايي مفهومي ندارد، و فقط زماني داراي معنا و مفهوم خواهد بود كه در ارتباط با كل مورد بررسي قرار گيرد.
نظم
نظم حكايت از سازمان و ساختار دارد. اجزاي يك سيستم به گونه اي مرتبط سازماندهي شده است كه بتواند براساس يك برنامة از پيش تعيين شده (اعم از طبيعي يا تعيين شده توسط بشر)، با هم كار كنند. مثلاً هر يك از اعضاي بدن انسان (مثل دست يا سر) نقش خاصي را بر عهده دارد و همة آنها طوري با هم نظم يافته است كه در مجموع، سيستم بدن انسان را به حركت در مي آورد. سازمانها و مؤسسه ها كه سيستمهايي متشكل از انسان و ماشين هستند نيز، طبق ساختار و سازمان مشخصي شكل مي گيرند. اين ساختار كه معمولاً در نمودار سازماني يك مؤسسه متجلي مي شود، به صورت سلسله مراتبي از ارتباطات و مسئوليتها نشان داده مي شود و از مدير عامل و هيئت مديره در سطوح بالا، شروع مي شود و به تعداد زيادي از كاركنان عملياتي و خدماتي در سطوح پايين ختم مي شود.
وابستگي اجزاي سيستم
هر سيستم براي انجام وظيفه (رسيدن به اهداف) بايد از ساير سيستمها، درون داده هايي دريافت كند تا طبق هدف، آن را به برون داده هايي تبديل كند. اين برون داده ها به نوبة خود، درون دادة سيستم ديگري مي شود. مثلاً در يك واحد توليدي، سيستم خريد از سيستم توليد درخواستهايي براي خريد مواد دريافت مي كند (درون داده) كه براساس آن، سفارش خريد (برون داده) تهيه، و براي فروشندگان ارسال مي كند.
فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 82