مقدمه
مراحل اوليه زندگي بشر در اين كره خاكي حالت طبيعي داشته است. گلههاي انساني از طريق شكار، خوشهچيني يا غارت طبيعت، زندگي ميكردند. آنان با ابزارسازي از دوره غارت طبيعت به دوره توليد خوراك رسيدند و بدين ترتيب تمدن بپر آغاز گرديد. بشر با اختراع خط به جمعآوري تجربيات و ثبت و ضبط آنها پرداخت. گروههاي اوليه به صورت كلان و قبيلهاي شكل ميگيرند. وضعيت اجتماعي آنان به صورت اشتراكي بوده است. نهادهاي اجتماعي عصر حاضر مثل حكومت، مدرسه، اقتصاد، علم، هنر و جنگ هم با تحول گروههاي كوچك ياد شده در طول تاريخ به وجود آمدند. نهادهاي اجتماعي هر كدام داراي هدف يا اهدافي هستند كه نيازهاي انسان را برطرف ميكنند. براي نيل به اهداف نهادها، ضرورتاً سازمانهايي شكل ميگيرند (گلش فومني، 1379).
مديريت پديدهاي نوظهور نيست؟ بلكه عمر آن به درازاي عمر تاريخ بشري ميرسد. انسان در يك پيوستار تاريخي از زندگي انفرادي به زندگي قومي و از زندگي كشاورزي به حيات مدرن صنعتي و نهايتاً به زندگي پيچيده كنوني كه با عناوين عصر اتم، الكترونيك، انفجار اطلاعات و عصر آدمهاي مصنوعي از آن ياد شده است، پانهاده است.
فصل اول
پيش نوين گرايي
مديريت در تاريخ پرفراز و نشيب حيات بشري در اغلب به سه دوره تكامل تقسيم ميشود:
1) عهد قديم (دوره باستان)
2) عصر قرون وسطي
3) دوره انقلاب صنعتي يا مقطع آگاهي اداري
عهد قديم
مديريت در عهد قديم به صورت آزمايش و خطا بوده است و هيچ شگرد خاصي جهت تبادل نظر افكار و تجارب نداشته است؛ بلكه به گونهام خام و پرورش نايافته موجوديت داشته است.
پيشنوينگرايي از زمان حضرت آدم و حوا شروع ميشود. توليد مثل، آموزش تغذيه، بهداشت و حفظ آنها و حاكميت در آن دوره بيشتر سنتي بوده و تغيير در آن بسيار اندك روي ميداده است.
سومريها
يكي از قديميترين نوشتههاي بشري در زمينه مديريت را ميتوان در آثار سومريان يافت.
سومريها در 5000 سال قبل از ميلاد از روشهاي مديريت براي اداره و كنترل منابع مالي استفاده ميكردند، و به ثبت و ضبط عملكرد مالي خود ميپرداختند.
بيشترين تأكيد در تمدن سومريها بر اداره امور به وسيله كشيشها و معابد و انجام امور كشاورزي استوار است. در انديشه رامسس سوم و سلاطين تولمي اشاراتي به مسايل مديريت شده است.
مصر باستان
مصريان نيز تمدن عظيمي را رقم زدند. ساختمان اهرام، با توجه به ابزار و تكنولوژي زمان خود يكي از بهترين نشانههاي توان مديريت و سازماندهي در 5000 سال پيش از ميلاد است.
چين باستان
بدين طريق چينيان در بيش از سه هزار سال قبل با برخي از مفاهيم مديريت نظير سازماندهي، تشريح وظايف، همكاري، روشهاي ايجاد كارايي و كنترل آشنا بودهاند.
تخصص به وسيله چينيان باستاني مورد تأكيد قرار ميگرفت؛ بنابراين مشاغل جنبه ارثي داشت. چينيان براي اولين بار انتخاب افراد و نيروي انساني را به وسيله امتحانات در 120 سال قبل از ميلاد آغاز كردهاند. آموزش در اين تمدن كهن بر محور انديشههاي دو شخصيت بزرگ استوار بوده است: يكي لائوتسه كه آموزش و پرورش را ثمره انديشه و تعقل ميدانست و بر زندگي روحي و شيوه فكري مناسب تأكيد ميكرد،و ديگر كنفوسيوس است كه آموزش و پرورش را فرآيندي در جهت محافظت از جامعه و نهادهاي آن ميدانست.
مديريت بعد از اسلام
در دين اسلام، قرآن كريم، مهمترين و معتبرترين منبع اداره و رهبري امور است كه روشنگر خطمشيهاي تصميمگيري است. بعد از قرآن كريم، از منابع معتبر اسلامي براي درك شيوه اداره امور سازمانها، از عهدنامهاي كه حضرت علي(ع) براي مالك اشتر نخعي فرماندار مصر نوشته است، ميتوان نام برد.
جمعبندي ويژگيهاي دوره پيشنوينگرايي
براساس آنچه گفته شد، مديريت پديده نويني كه منشأ و مبدأ پيدايش آن اروپا يا آمريكا باشد،نيست؛ بلكه پديدهاي است كه جامعه بشري از ابتداي پيدايش با آن
روبهرو بوده و تمدنهاي گذشتته در تكوين آن نقش سازندهاي داشتهاند.
از ويژگيهاي مديريت در گذشته، ميتوان موارد زير را نام برد:
1- توجه به طبيعت و طبيعتگرايي
2- متكي بر فردگرايي
3- محوريت داشتن كشاورزي
4- قابل برگشت نبودن زمان
5- جهتگيري قبيلهاي
6- بسته عمل كردن فرهنگها
7- حاكم بودن اشرافيگري
8- متكي بودن بر آموزش توسط خانواده
9- اعمال كردن تنبيهات سخت و جدي در آموزش
10- اتكا بر آزمايش و خطا در مديريت
11- نابرابري حقوق زن و مرد
12- مديريت نظامي
13- مديريت آتني (سقراط، ارسطو) كه باعث شد مدرنيسم روي آن استوار شود.
14- مديريت طبيعت گرايانه (زميني). نگاه به عقاب و حيوانات و آنچه خداوند در طبيعت ساخته است.
15- تجسم فضايي آنان ضعيف بود.
16- مديريت فئوداليه يا كشاورزي قبيلهاي حاكم بود. بين فضا و زمان انفكاك وجود داشت.
17- جهتگيري بيشتر محلي بود.
18- فرهنگها بيشتر بسته عمل ميكردند و ريشهدار بودند.
19- غيرعلمي بودن مديريت (قورچيان، 1380).
فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 89