واژه كارآفريني(Entrepreneurship) از كلمه فرانسوي Enterprender به معناي متعهد شدن ﻧﺸﺄﺕ گرفته است و بنا بر تعريف واژه نامه دانشگاهي وبستر كارآفرين كسي است كه مخاطره هاي يك فعاليت اقتصادي را سازماندهي اداره و تقبل نمايد.
كارآفرين و كارآفريني اولين بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و از قرن شانزدهم به نوعي كارآفريني را در نظريه هاي اقتصادي خود تشريح كرده اند در بين نظريات اقتصاددانان ميتوان به نظريه توسعه اقتصادي ژوزف شومپيتر (پدر علم كارآفريني) در سال 1934 اشاره كرد . نظريات وي مبني بر آنكه كارآفرينان را موتور محركه توسعه اقتصادي تلقي و عملكرد آنان را تخريب خلاق مي داند مورد توجه بسياري از محققين قرار گرفته است. كارآفريني از سوي روانشناسان با درك نقش كارآفرينان در اقتصاد و به منظور شناسايي ويژگيها و الگوهاي رفتاري آنها مورد توجه قرار گرفت و دانشمندان مديريت نيز به كارآفريني تشريح مديريت كارآفريني و ايجاد جو محيط كارآفرينانه در سازمانها پرداخته اند. جامعه شناسان كارآفريني را به عنوان يك پديده اجتماعي در نظر گرفته و به بررسي رابطه متقابل بين كارآفرينان و ساير قسمتها و گروههاي جامعه مي پردازند.
تعريف كارآفريني
از آنجا كه كارآفريني واژه اي از واژه هاي مطرح در علوم انساني است و مفاهيم علوم انساني بر خلاف مفاهيم علوم تجربي از قطعيت بالايي برخوردار نمي باشند امكان ارايه تعريفي واحد براي مفهوم كارآفريني وجود ندارد و براي آن در محافل مختلف علمي تعاريف متفاوتي ارايه شده است اما با توجه به نظرات و ديدگاه هاي مختلف مي توان به تعريف زير اشاره نمود:
كارآفريني فرايندي است كه طي آن فرد كارآفرين با ايده هاي نو و خلاق و شناسايي فرصتهاي جديد و با بسيج منابع مبادرت به ايجاد كسب و كار نو سازمانهاي جديد و نوآور ورشد يابنده نموده كه توﺃم با پذيرش مخاطره و ريسك است و منجر به معرفي محصول ويا خدمت جديدي به جامعه مي گردد.
فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 32