برنامهريزي آموزشي، برنامهريزي درسي و طراحي آموزشي از مفاهيم عمده در ادبيات آموزشي است. آنچه در پي ميآيد مروري دوباره برتعاريف اين سه مفهوم و چگونگي تعامل آنها با يكديگر است.
از آنجا كه برنامهريزي، راه و روشي براي هدايت منظم فعاليتهاي انساني براي اهداف و مقاصد مشخصي است و به تعبيري ديگر نقشه راه براي رسيدن به مقصود و جهتگيري منطقي براي فعاليتهاست منطقاًَ لازم است از نيازها و انتظارات، شرايط و امكانات، منابع و تجهيزات و همچنين موانع و محدوديتها اطلاعات جامع و دقيقي جمعآوري كنيم و براي تحقق اهداف مورد نظر، مناسبترين و مؤثرترين راهبردها را پيشبيني و توصيه نماييم.
برنامهريزي آموزشي كه طبعاً به برنامهريزي در حيطه آموزش و پرورش ميپردازد، موضوعات اساسي چون هدفهاي غايي و كلي با توجه به فلسفه آموزش و پرورش، نيازها، امكانات، منابع و محدوديتها و موانع و همچنين راهبردهاي لازم براي رفع نيازها را دارد. تعريف يونسكو از برنامهريزي آموزشي، عبارت از برداشت علمي و منطقي براي حل مسائل آموزشي است. از اين تعريف نتيجه ميگيريم كه برنامهريزي آموزشي، فرايندي است مستمر كه به صورت مجموعهاي متشكل و كلي، مجموعه خواستهها و انتظارات و مسائل آموزش و پرورش يك كشور را براساس تدبيري راهبردي و عملي هدايت ميكند. درونداد اين فرايند، شامل كليه نيازها اعم از نياز فردي و اجتماعي، اولويتها، اهداف و مقاصد براساس سياستها و خط مشيهاي مورد نظر، امكانات لازم اعم از مالي و مادي و انساني، اطلاعات و دانش كمكدهنده وسايل و ابزارهاي لازم براي تحقق هدفهاست.
فرايند اين كل، خود، مجموعهاي از اعمال، فعاليتها، كوششها و تلاشها در قالب برنامهها، طرح، راهبردها، فنون و تجارب متفاوت و متنوع است و بالاخره برونداد اين فرايند صلاحيتها، تواناييها و انتظارات مورد نظر در نظام كلي آموزش و پرورش است. بديهي است كه برنامهريزي آموزشي، خود داراي سطوح گوناگوني است كه ممكن است از سطح بسيار كلي مجموعه نظام آموزش و پرورش كشور تا سطح بسيار خرد مانند مدرسه را تحت پوشش خود قرار دهد. برنامههاي بلندمدت و ميانمدت و يا كوتاهمدت، سطوح ديگري از اين نظام را در بعد زمان نشان ميدهد. هر گونه دانش و اطلاعات، نظريه، راهكار و يا راهبردهاي مشخص در اين چارچوب، ممكن است به روشنتر شدن مسائل اين حيطه از نظام آموزش و پرورش كمك كند و وسيله و راهنمايي براي اصلاح، رشد و افزايش كيفي فعاليتها در اين زمينه قرار گيرد.
از طرف ديگر، حيطه كار برنامهريزي در تهيه و تدوين محتواي آموزشي براي فراهم آوردن زمينه و امكانات لازم براي برآورده شدن انتظارات آموزشي، يا بروندادههاي نظام برنامهريزي آموزشي است. از طريق مجموعه فعاليتهاي هدفدار و مبتني بر نياز و متكي بر روشهاي مناسب است كه ميتوان به نظريات و نقشه مشخص شده در برنامه آموزشي (طي فرايند برنامهريزي آموزشي) جامه عمل پوشاند. اين مجموعه فعاليتهاي هدفدار و نظاممند و روشمدار، خود، طي يك فرايند منطقي و منظم علمي، چارچوب محتواي آموزش در سطح برنامههاي خرد و كلان آموزشي را طرحريزي ميكند و چگونگي سازمانبندي محتوا را براي تحقق اهداف مشخص تعيين ميكند. بديهي است كه برنامهريزي درسي در سطح كلان (يعني دورهها و پايههاي تحصيلي) تا سطح خرد (يعني يك ماده درسي خاص) نيز داراي چنين چارچوبي است. در اين حيطه، برنامههاي درسي ويژه براي قشر خاصي از مخاطبان آموزشي، در هر دو سطح خرد و كلان ممكن است موضوعات مورد توجه باشند. مرور نظريههاي برنامهريزي درسي به ويژه نظريههاي جديدتر و كاراتر، راهكارها و شيوههاي اعمال نظريهها در محيطهاي واقعي آموزش يعني مدارس و كلاسهاي درس، عوامل تشكيلدهنده محتوا، بحث تعادل روش و محتوا در برنامههاي درسي، راهنماي تهيه و تدوين و يا تأليف محتواي آموزش در هر سطح، از طريق تهيه كتابهاي درسي و كمك درسي، نقش روشهاي ياددهي- يادگيري در تحقق اهداف، برنامهها و به ويژه جايگاه و تأثير ارزشيابي در همان راستا، زمينههاي عمده و مورد نظري است كه انتظار ميرود براي بحث و تبادل نظر و نقد و بررسي، با پيشنهادهاي مفيد و مؤثر فرهيختگان، كارشناسان و صاحبان علم و انديشه مورد توجه قرار گيرد.
فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 9