و به مسائل معمول بهينهسازي و رويكردهاي حل آنها اشاره ميشود.
1- تئوري بهينهسازي
آرزوي انسان براي رسيدن به كمال مبين تئوري بهينهسازي است. انسان ميخواهد بهترين را تجسم و توصيف كرده و به آن دست يابد (بيتلر1 و ديگران 1979، 1). اما از آنجايي كه ميداند نميتواند تمام شرايط حاكم بر بهترين را به خوبي شناسايي و تعريف نمايد در بيشتر موارد به جاي جواب بهترين يا بهينه مطلق، به يك جواب رضايتبخش (وارنر2 1996، 3767-3769) بسنده ميكند. همچنين انسان در قضاوت عملكرد ديگران، معيار بهترين را در نظر نميگيرد بلكه آنان را به صورت نسبي مورد ارزيابي قرار ميدهد (گلدبرگ3 1989، 7). بنابراين انسان به دليل ناتواني خود در بهينهسازي، به بهبود ارزش ويژهاي ميدهد.
بيت لر و ديگران (1979، 1) بهينهسازي را چنين شرح ميدهند: فعل «بهينه ساختن» كه كلمه قويتري نسبت به «بهبود» ميباشد عبارتست از دستيابي به «بهينه»، و «بهينهسازي» اشاره به عمل بهينه ساختن دارد. بنابراين تئوري بهينهسازي شامل مطالعات كمي بهينهها و روش يافتن آنهاست. همچنين «بهينه» به عنوان يك واژه فني دلالت بر اندازهگيري كمي و تحليل رياضي دارد در حالي كه بهترين داراي دقت كمتر بوده و بيشتر براي امور روزمره استفاده ميشود.
فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 7