چكيده
در اين مقاله ضمن اشاره به تفاوت ويژگيهاي شركتهاي مقياس متوسط، با شركتهاي كوچك و بزرگ، در انتخاب رويكرد مناسب براي تدوين و اجراي استراتژيها و مروري بر دلايل شكست استراتژيها و توجه به نقش روش كارت امتيازي متوازن در همسوسازي هدفهاي سازماني، همچنين توجه به نقش فرايندهاي داخلي سازمانها در تحقق خواست مشتريان و در نهايت افزايش سوددهي؛ الگوي كاربردي مديريت استراتژيك براي بنگاههاي مقياس متوسط، كه در شركت سوپرپايپ اينترناشنال طراحي، پيادهسازي و اجرا شده تبيين ميگردد. در اين الگو، فاكتورهاي كليدي موفقيت سازمان، هدفهاي فرايندي هستند كه محرك هدفهايي در منظر زيرساختها بوده و تحقق هدفهاي مورد نظر مشتريان و در نهايت، هدفهاي مالي سازمان را سبب ميشوند. مجموعه اين هدفها در قالب يك نقشه استراتژي، سازمان را در جهت تحقق هدفهاي استراتژيك خواهند برد.
مقدمه
اغلب سازمانهاي كوچك ايراني در برنامهريزي استراتژيك دچار مشكل هستند، چرا كه به جاي اتخاذ شيوهها و رويههاي متناسب با اين سازمانها، خود را درگير مفاهيم و مصاديق برنامهريزي استراتژيك در مقياس كلان ميكنند. سازمانهاي كوچك بر پايه مهارت و سازمان غير رسمي خود بنا شده اند و زير ساخت لازم براي پياده سازي گام به گام فرايند برنامهريزي استراتژيك تجويزي را ندارند. اين سازمانها بهتر ميتوانند از رويكردهاي توصيفي و شيوههاي ارگانيكي بهره ببرند. اما در سازمانهاي بزرگ، ارتباطات رسمي حاكم بوده، افراد در بخشهاي مختلف، از كار يكديگر چندان مطلع نيستند، بنابراين رويكردهاي تجويزي و شيوههاي مكانيكي با جلب مشاركت افراد، نتايج مطلوبتري براي اين سازمانها در بر دارند. اگرچه ممكن است تصور شود كه سازمانهاي با مقياس متوسط در يك طيف بينا بيني، ميتوانند از هر دو شيوه استفاده كنند؛ ولي در عمل با هر دو رويكرد مشكل دارند. از طرفي آنقدر بزرگ نيستند كه مناسب باشد در يك رويكرد تجويزي وسلسله مراتبي به تدوين و اجراي استراتژيها بپردازند و از طرف ديگر آنقدر هم كوچك و انعطاف پذير نيستند تا بتوانند تنها با استفاده از رويكردهاي توصيفي و مبتني بر ابتكار مديريت ارشد، استراتژيهاي خود را تعريف و اجرا كنند.
با بزرگ شدن شركت سوپر پايپ و قرار گرفتن در جايگاهي مستحكم در بازار و تعدد پارامترهاي موثر و گسترش حوزههاي درگيري و تمايل به توسعه نظاممند در افق بلند مدت، به نظر ميرسيد كه استراتژيها و ابتكارهاي منتج از رويكردهاي صرفاً توصيفي، كارايي گذشته را نداشته و لازم است با تحليل نظاممند فرصتها و تهديدها از يك سو و قوتها و ضعفها از سوي ديگر و برنامهريزي استراتژيك و انتقال آن در سطوح سازماني، به بهرهبرداري كامل از شايستگيهاي خلق شده شركت پرداخت. اما اين پرسش وجود داشت كه با توجه به محيط پوياي امروزي و تغيير پيوسته فاكتورهاي رقابتي و عدم وجود زير ساختهاي مطمئن براي جذب اطلاعات بويژه اطلاعات كمي از بازار و رقبا در درون و برون شركت و غير اقتصادي بودن تجهيز شركت به اين زيرساختها در حال حاضر، چگونه ميتوان به خروجيهاي برنامهريزي استراتژيك با رويكرد تجويزي اطمينان يافت و بر آن اساس شركت را به پيش برد و در بلند مدت متضرر نشد. بنابراين مسئله اينگونه تعريف شد كه شركت در قالب چه الگويي ميتواند برنامههاي آتي خود را در راستاي هدفهاي مشخص تدوين كرده و در ضمن از انعطاف لازم براي تغيير و يا اصلاح برنامهها و حتي هدفها برخوردار باشد
فرمت فایل : Word ( قابل ویرایش )
تعداد صفحات : 19