فهرست موضوعي
مقدمه
آغاز طرح و نهادهاي درگير در آن
انقلاب سفید چه بود؟
انگيزه شاه از انقلاب سفيد
اصول شش گانه انقلاب شاه و مردم
۱ - اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی
2- ملی کردن جنگلها و مراتع
3- تبدیل کارخانههای دولتی به شرکتهای سهامی و فروش سهام آن جهت تضمین اصلاحات ارضی:
4- سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها
5- اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان
6- سپاه دانش به منظور تسهیل اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری
رژه دختران سپاه دانش در برابر مجلس سنا
مخالفت امام خمینی با انقلاب سفید
دلایل ساختاری مخالفت
دلایل محتوایی مخالفت
فرجام
مطالب درون پاورپوينت
به نام خدا
انقلاب سفيد شاه
مقدمه
شاه با قدرتي ناشي از ثروت نفتي كشور بود، اینک فرصت بیشتری برای آزمون و خطاهای متعدد در بستر جامعه ایرانی پیدا کرده بود؛ آزمون تحزب، آزمون مدرنیزاسیون و تمرین نمایش دموکراسی و سرانجام قمار انقلاب سفید. بر اين اساس از منوچهر اقبال نخستوزير وقت خواست كه پيشنويس لايحه اصلاحات ارضي را براي ارائه به مجلس آماده كند.
آغاز طرح و نهادهاي درگير در آن
انقلاب سفيد مجموعهاي از تغييرات اقتصادي و اجتماعي بود كه ششم بهمن ماه سال 1341 به همه پرسي گذاشته شد. اين اصلاحات با راي مثبت مردم، در دوران پادشاهي محمدرضا پهلوي و نخست وزيري علي اميني، اسدالله علم، حسنعلي منصور و اميرعباس هويدا به اجرا درآمد. شاه اصلاحات اقتصادي و اجتماعي مورد علاقه خود را «انقلاب سفيد» ناميد.
انقلاب سفید چه بود؟
پیروزی جان، اف کندی در ریاست جمهوری آمریکا فصل جدیدی را در مناسبات این کشور با کشورهای تحت انقیاد خود آغاز کرد که در نهایت به انجام اصلاحاتی در کشورهای تحت سلطه انجامید تا از بروز حرکتهای مردمی در کشور خود جلوگیری کنند.
در این میان محمدرضا شاه نیز که اینک آمریکا را به عنوان مهمترین حامی خود برگزیده بود برای آنکه از گزند حملات احتمالی آمریکا به ساختار سنتی و دیکتاتورمابانه خود مصون بماند سلسله اقداماتی را تحت عنوان فضای باز سیاسی، اصلاحات ارضی، لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی و در نهایت انقلاب سفید شاه و مردم در دستور کار قرار داد.
البته این اصول بعدها به بیش از بیست و یک اصل هم رسید و جالب ترین آن اصل سپاه دین بود که بر طبق آن سازمان اوقاف باید به پی ریزی تشکیلات وسیعی برای کنترل امور دینی و مبلغان دینی و تربیت آخوندهای درباری میپرداخت.
اصول شش گانه انقلاب شاه و مردم
در سال 1338ش / 1959م محمدرضا پهلوي در اثر فشار دولت امريكا و بحرانهاي داخلي كشور متقاعد شد كه دست به اصلاحات اجتماعي ـ اقتصادي بزند بر اين اساس از منوچهر اقبال نخستوزير وقت خواست كه پيشنويس لايحه اصلاحات ارضي را براي ارائه به مجلس آماده كند:
برای این انقلاب اصولی شش گانه و بسیار پرطمطراق و ظاهری در نظر گرفته شده بود به نحوی که مخالفت با آن گویی مخالفت با منافع تمام مردم ایران قلمداد میشد. این اصول شش گانه عبارت بودند از:
الغاى رژیم ارباب و رعیتى، ملى کردن جنگلها در سراسر کشور، فروش سهام کارخانههاى دولتى به عنوان پشتوانه اصلاحات ارضى، سهیم کردن کارگران در منافع کارگاههاى تولیدى و صنعتی، اصلاح قانون انتخابات و ایجاد سپاه دانش به منظور اجراى تعلیمات عمومى و اجبارى.
عبارت است از تغییرات اساسی در میزان و نحوه مالکیت اراضی به ویژه اراضی کشاورزی و مراتع به منظور افزایش بهره وری عمومی جامعه که باتغییر شیوه مالکیت زمینهای کشاورزی از دست فئودالها یا مالکان بزرگ به خرده مالکی و توزیع دوباره آن بین کشاورزان، طی ۳ مرحله انجام می گرفت.
۱ - اصلاحات ارضی و الغای رژیم ارباب و رعیتی
محمدرضا پهلوی سند مالکیت زمینهای تقسیم شده را به زنان کشاورز میدهد.
2- ملی کردن جنگلها و مراتع
جنگلهای ایران که آنها را معادن طلای سبز نامیدهاند و چراگاههای کشور ملی شد و با این نزدیک یه ۱۲۰ میلیون هکتار جنگلهای و مراتع کشور برای بهرهبرداری ملی در اختیار دولت قرار گرفت. در پهنهای نزدیک یه ۲۸۰۰۰ هکتار جنگلهای مصنوعی ایجاد شد. بیش از ۵۰۰۰ هکتار فضای سبز دور شهرهای بزرگ و یا پارکهای جنگلی بیشماری در جاهای گوناگون کشور بوجود آمد. برنامههای گستردهای در باره زنده کردن دوباره منابع جنگلی و حفاظت خاک و مهار کردن شنهای روان و جلوگیری از پرشدن مخزنهای سدها، جلوگیری از پیشرفت کویر و واپس راندن آن از راه نهال کاری کویری در ایران پیاده شد.
3- تبدیل کارخانههای دولتی به شرکتهای سهامی و فروش سهام آن جهت تضمین اصلاحات ارضی:
با اجرای این اصل به جز صنایع مادر و ملی شده همانند راهآهن، نیرو، اسلحهسازی و غیره که در مالکیت دولت برجای ماند، ۵۵ کارخانه قند، نیشکر، پارجه بافی، چوب، سیمان، مواد غذایی، پنبه، ابریشمبافی و غیره تبدیل به شرکتهای سهامی شدند و سهام آن از سوی بانک کشاورزی به فروش رفت. این دیگرگونی سبب شد که ارزش سهام این کارخانهها بالا برود و چرخهای آن بهتر به کار افتاد و سود بیشتری به سهامداران رسید. ارزش این سهام را در آغاز پایین نگاه داشته شد و سود سالانه حداقل ۶٪ برای آن تعیین شد. در این راه کارخانههای این شرکت سهامی کارخانههای ایران مدرن تر و مجهزتز شدند و از این راه صنعتی شدن ایران در ده راه موازی بعنی ایجاد صنعت در بخشی دولتی و نگاهداری سرمایه گذاری بخش خصوصی تکامل یافت.
4- سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها
بر اساس این اصل، کارگران و کارفرمایان به وسیله سندیکاهای خود، و بر پایه قراردادهای جمعی کارگران، بدون دخالت دولت در سود خالص واحدهای صنعتی شریک میشوند. در سال ۱۳۵۶ پانصد و سی هزار (۵۳۰۰۰۰) کارگر بخش خصوصی و دولتی توانستند سودی برابر با دوازده میلیارد ریال به دست بیاورند که برای هر یک به معنای یک تا دو ماه دستمزد اضافه آنان بود. کارگران ایرانی با سهم ۲۰٪ از سود کارخانهها سهیم شدند. در سیر این پیشرفتها بانک رفاه کارگران با دادن وام با بهره چهار در صد به کارگران در ایجاد تعاونیها کمک مینماید. قوانین کارگری سه سیاست اشتغال، مزد و بهرهوری را دنبال میکند. اجرای این اصل نه تنها مانع ایجاد فاصله طبقاتی و ایجاد روابط سالم و سازنده بین گروههای مختلف اجتماعی میشد بلکه باعث میشد کارگران محیط کار را مانند خانه خود و ماشین آلات صنعتی را همچون فرزندان خود گرامی بدانند و به کار و تلاش بیشتر ترغیب شوند و میزان تولیدات ملی با کیفیت بیشتر افزایش یافت.
5- اصلاح قانون انتخابات ایران به منظور دادن حق رای به زنان و حقوق برابر سیاسی با مردان
بر اساس ماده ۱۰ قانون انتخابات پیش از انقلاب شاه و مردم، زنان در ردیف دیوانگان و ورشکستگان به تقصیر و گدایان و محکومین دادگستری بودند و از هر گونه حقوق سیاسی محروم بودند. اصل پنجم به همراهی زنجیرهای از اصلاحات که به آزادی زنان ایران شناخته شد با کشف حجاب زنان ایران در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ با فرمان رضا شاه آغاز شد. رضا شاه در این روز همراه با ملکه پهلوی و دو دخترش شمس و اشرف بدون حجاب به دانشسرای تربیت معلم رفتند. پس از آن در تاریخ ۶ بهمن ۱۳۴۱ قانون انتخابات عوض شد و یکی از دست آوردهای آن شرکت زنان در انتخابات در شرایط حقوقی مساوی با مردان بود. در پی حق انتخابات ۲۷ فروردین ۱۳۴۲ قانون حمایت خانواده تصویب شد. این قانون طلاق یک طرفه را از میان برداشت، به چند همسری به سختی پروانه داد و به زنها حق درخواست طلاق داد. برای سرپرستی کودک نیز مادر به حساب آمد، کودکان پس از جدایی پدر و مادر و یا درگذشت پدر به مادر سپرده شدند و به به عمو و پدر بزرگ. دستآوردهای دیگری نیز در قوانین انتخابات و نوشتن قانون بوجود آمد و آن تشکیل انجمنهای استان و شهرستان، انجمنهای شهر و ده و قانون نظام صنفی و ایجاد شوراهای آموزش و بهداری که مستقیم یا غیر مستقیم حاصل شد.
برای گسترش سوادآموزی و فرهنگ در روستاها در بهمن ۱۳۴۱ سپاه دانش را محمدرضا شاه پهلوی پیشنهاد و بنیان نهاد و در سال ۱۳۴۲ در نخست وزیری اسدالله علم کار خود را آغاز کرد. درآن زمان جمعیت ایران ۲۲ میلیون نفر بود که ۷۵٪ آنها در روستاها زندگی میکردند و اکثرا بی سواد بودند. به علاوه امکانات آموزشی به طرزی نامتعادل بین شهرها و روستاها تقسیم شده بود به طوری که ۲۴٪ از معلمین در روستاها و ۷۶٪ در شهرها تدریس میکردند به عبارتی تنها یک چهارم از معلمین متعلق به ۷۵٪ جمعیت روستانشین بود و معلمین شهری نیز علاقهای به رفتن به روستاها نداشتند. درچنین شرایطی تشکیل سپاه دانش میتوانست راهگشا باید. برطبق این اصل مقرر شد جوانان دیپلمهای که میخواهند خدمت سربازی انجام دهند با گذراندن یک دوره آموزشی و یادگیری روش تدریس به خردسالان و بزرگسالان به روستاها اعزام گردند.
6- سپاه دانش به منظور تسهیل اجرای قانون تعلیمات عمومی و اجباری
سپاهیان دانش توانستند تا سال ۱۳۵۷ بیست و هشت دوره از پسران و هجده دوره از دختران در این سپاه خدمت کنند که شماره آنها به بیش از یک صد هزار تن رسید. بسیاری از این دختران و پسران پس از پایان دوره سپاهی گری به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمدند و کارآموزگاری را ادامه دادند. برخی دیگر در راه بری خانه انصاف به خدمت دولت درآمدند. بر اساس آمار سال ۱۳۵۶ سازمان برنامه و بودجه مرکز آمار ایران تنها در روستاهای کشور در درازای پانزده سال، شمار دانش آموزان مدرسههای سپاه دانش ۶۹۲٪ در سد افزایش یافت هم چنین در درازای پنج سال نخست ۵۱۰۰۰۰ پسر و ۱۲۸۰۰۰ دختر و هم چنین ۲۵۰۰۰۰ مرد سالمند و ۱۲۰۰۰ زن سالمند را خواندن و نوشتن آموختند.[۲۸]ظرف مدت ۷ سال پس از اجرای این اصل بیش از ۳ هزار مدرسه در سراسر ایران ساخته شد.
رژه دختران سپاه دانش در برابر مجلس سنا
مخالفت امام خمینی با انقلاب سفید
انقلاب سفید شاه و مردم از همان ابتدا مقرر شده بود در یک رفراندوم عمومی به تصویب برسد، گویا تعمداً ابزار رفراندوم انتخاب شده بود تا راه برای هرگونه مخالفت از سوی روحانیون بسته شود و اگر مخالفتی نیز شد بتوانند آنها را مخالف منافع مردم نشان دهند. در این میان امام خمینی(ره) تبدیل به سخنگو و رهبر اصلی مخالفان این جریان شد تا جایی که حکم تحریم رفراندوم از سوی ایشان سبب تعطیلی بازار تهران شد و حتی در سفر شاه به قم نیز بار دیگر ایشان خروج مردم از منزل را نیز تحریم کردند و استقبال بسیار اندکی از شاه صورت گرفت و وی قم را با عصبانیت ترک کرد. اما دلایل مخالفت امام خمینی(ره) با این لایحه نیازمند تدقیق بیشتری است. نگارنده بر این باور است که باید دلایل مخالفت امام با انقلاب سفید را از دو بعد ساختاری و محتوایی مورد بررسی قرار داد.
دلایل ساختاری مخالفت
دال محوری مخالفت امام با گفتمان انقلاب سفید شاه در گرو ادله ساختاری، مخالفت با مقوله رفراندوم بود که از نگاه ایشان رژیم شاه برای آن که به آن رنگ و لعابی مشروع ببخشد بعضاً به آن عنوان تصویب ملی نیز داده بود؛ هرچند که این رنگ و لعاب جدید نیز تغییری در ماهیت موضوع ایجاد نمیکرد.
امام خمینی در این زمینه میفرماید:
«در قوانین ایران رفراندم پیشبینی نشده و تاکنون سابقه نداشته؛ جز یک مرتبه، آن هم از طرف مقامات غیرقانونی اعلام شد و به جرم شرکت در آن جمعی گرفتار شدند و از بعضی حقوق اجتماعی محروم گردیدند.معلوم نیست چرا آن وقت این عمل غیرقانونی بود و امروز قانونی است.»
دلایل محتوایی مخالفت
امام خمینی، علاوه بر دلایل ساختاری برای مخالفت با انقلاب سفید، نقطه دیگری را نیز مدنظر قرار داده بود یعنی صرفاً به دنبال مجاری قانونی برپایی رفراندوم و یا فراهم کردن زمان لازم برای تامل مردم در این زمینه نبودند بلکه معتقد بودند حتی در صورتی که این شرایط نیز فراهم شود نفس برگزاری چنین انقلاب و رفراندومی اصل اسلام را نشانه رفته است و پس از آن که شاه با وجود مخالفت فراوان علما این انقلاب را از تصویب عموم گذراند امام خمینی(ره) رسماً این انقلاب را تجاوز آشکار به اصول مقدسه اسلام دانست و عنوان کرد این انقلاب هتک حرمت به نوامیس مسلمین را دستور کار خود قرار داده است: «دستگاه حاکمه ایران به احکام مقدسه اسلام تجاوز کرد و به احکام مسلمه قرآن قصد تجاوز دارد.نوامیس مسلمین در شرف هتک است و دستگاه جابره با تصویبنامههای خلاف شرع و قانون اساسی میخواهد زنهای عفیف را ننگین و ملت ایران را سرافکنده کند.»
از سوی دیگر امام خمینی معتقد بود اجرای چنین قانونی و برخی مفاد آن مانند نظام اجباری دختران و یا تساوی حقوق مرد و زن آشکارا به معنای از میان برداشتن قرآن و اسلام در مناسبات اجتماعی است.
قطعاً پشت پرده برگزاری انقلاب سفید شاه و مردم دولتهای استعماری و در راس آنها آمریکا بودند و شاهد این مسئله را میتوان در دو مورد تاریخی جستجو کرد:
شاه قبل از برگزاری این انتخابات عنوان کرده بود که اگر این اصلاحات برگزار نشود باید برود و این خود شاهد بارز فرمایشی بودن این اصلاحات بود و از سوی دیگر پس از برگزاری رفراندم و تصویب لوایح انقلاب سفید، جان.اف.کندی رئیس جمهور آمریکا طی تلگرافی مراتب رضایت خود و دولت آمریکا را از این اقدام شاه اعلام کرد و سفیر انگلیس در تهران نیز طی ملاقاتش با اسد الله علم نخستوزیر پیام تبریک و رضایتمندی ملکه انگلستان را به اطلاع وی رسانید و این مسئله نیز فرضیه نخست را تائید میکند.5 هرچند که از نگاه بسیاری از اندیشمندان غربی این انقلاب فاقد شاخصههای اساسی مانند آزادی بود و پیروزی خاصی نیز برای شاه محسوب نمیشد.
امام نیز با اطلاع از چنین مسئلهای، میدانستند انقلاب سفید میتواند زمینهای برای رسوخ بیشتر اندیشه و تفکر استبدادی و استعماری در جامعه ایران باشد و مسیر غربی سازی و توسعه غربی و وابسته در ایران را فراهم کند.
فرجام
انقلاب سفید از همان ابتدا قماری بود برای شاه پهلوی تا از رهگذر آن خود را به اربابان غربی و آمریکاییاش اثبات کند و اجازه دهند وی همچنان در راس قدرت باقی بماند. این انقلاب بنا بود تغییراتی در روبنای جامعه ایرانی ایجاد کند و رنگ و لعابی مدرن بر تار و پود فرهنگ استبدادی ایران ایجاد کند. مخالفت علمای مذهبی و در راس آن امام خمینی(ره) از همان ابتدا اشکالات بارز اصول شش گانه این انقلاب را با وجود برگزار شدن رفراندوم آن در سال 1341 نمایان کرد. رفراندومی که تنها توانست عمر رژیم پهلوی دوم را برای 16 سال تمدید کند.