بي شك پوشش زن در برابر مرد بيگانه يكي از ضروريات دين اسلام است كه نمي توان درباره جنبه اسلامی آن ترديدي به خود راه داد در قرآن كريم و روايات وارده از پيامبر و ائمه معصومين- عليهم السلام- و نيز در كلمات فقها به وجوب حجاب و كيفيت آن تصريح شده است.
بنابراين همه اديان الهي در پاسخ به نداي دروني فطرت حجاب را بر زنان واجب دانسته اند و اسلام كه آخرين آيين الهي و بالطبع كاملترين دين است و براي هميشه و همه بشريت، از طرف خداوند عالم نازل شده است لباس را هديه اي الهي معرفي نموده و وجوب پوشش زنان را با تعديل و انتظام مناسبي به جامعه بشري ارزاني داشته است از انحرافات و يا افراط و تفريطهايي كه در زمان پيامبران در پوشش زنان وجود داشته است اجتناب نموده و در تشريع قانون، حدي متناسب غرايز انساني را در نظر گرفته است.
حجاب و پوشش اسلامي از جمله مسائلي است كه چند سال اخير در كشور ما بصورت گسترده مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. و عده اي از افراد سئوال مي كنند كه:
منظور از حجاب چيست؟
به چه چيزي حجاب اسلامي اطلاق مي شود؟
چرا ما بايد پوششي تحت عنوان چادر داشته باشيم؟
چرا ورود زنان در جامعه منوط به حجاب آنها مي باشد و…
به نظر اين افراد حجاب يعني پوشانيدن بدن به هر طريق كه باشد و در هر صورتي كه باشد كفايت ميكند، در صورتيكه در شرع مقدس هر پوششي حجاب محسوب نمي شود بلكه پوششي را حجاب ميشمرد كه حدود آن در شرع مشخص شده است. اگر پوشش بر اساس آن معيار باشد حجاب است وگرنه آن پوشش را نمي توان حجاب شمرد.
حال براي يافتن پاسخي مناسب براي اين پرسشها بر آن شديم كه پژوهشي در اين موضوع صورت گيرد تا روشن گردد كه علت اساسي بيان اين مخالفتها چيست؟ چرا عده اي مخالف با اين امر ضروري اسلام هستند؟ و چرا عده اي اين پديده مهم اخلاقي و اجتماعي را زير سئوال مي برند و در صدد از بين بردن حيا و حجاب در بين زنان هستند؟
در اين پايان نامه بعضي از علتهاي بد حجابي از دو بعد فردي و اجتماعي مورد بررسي قرار گرفته تا اينكه معلوم گردد كه آيا علت مخالفت با اين امر خود شخص است يا علت آن مربوط به اجتماع و خانواده مي باشد و بالطبع اگر كسي چنين طرز فكري را از حجاب داشته باشد، و مخالف آن باشد و آنرا عامل عقب ماندگي و واپس گرايي بداند، پيامدهايي براي فردو اجتماع در پي خواهد داشت، زيرا آثار بد حجابي افراد، هم به خود فرد و هم به اجتماع و ديگران و مخصوصاً به قشر جوان مملكت بر مي گردد، كه بعضي از فشارهاي روحي و رواني دختران و پسران ريشه در همين عامل ضد اخلاقي دارد.
بنابراين براي ترويج حجاب و پياده كردن آن در جامعه نياز به راهكارهايي است كه بتوان با توجه به آن حجاب را ترويج داد و از بي حجابي و بدحجابي جلوگيري نمود.
ضرورت موضوع
جامعه اسلامي جامعه اي است ارزش مدار و آرماني كه حفظ و تقويت اين ارزشها مي تواند در پيشبرد اهداف متعالي مكتب حيات بخش اسلام موثر واقع شود و بالعكس عدم پايبندي به ارزشها و يا كم رنگ شدن آنها باعث دور شدن جامعه از اهداف آرماني خود خواهد شد.
يكي از اين ارزشهاي مهم موضوع حجاب است كه با مشاهدات عيني ملاحظه مي شود برخي از بانوان جامعه اين امر را جدي تلقي نمي كنند و با رعايت نكردن موازين اسلام لطمه اي به خويش، و پيرو آن به اجتماع و خصوصاً نسل جوان و نوجوان جامعه وارد مي شود، و از اين طريق جامعه اسلامي را به طرف انحطاطات اخلاقي و اجتماعي پيش مي برد. و از آنجايي كه شناسايي مساله و توجه به اصل موضوع اولين مرحله براي ارائه راه حل مي باشد، لازم دانستم پژوهشي در اين زمينه ارائه دهم، باشد كه اين امر، مورد دقت و توجه مسئولين امر قرار گرفته و در جهت بهبود وضع موجود موثر واقع شود.
پيشينه موضوع
حجاب صحيح اسلامي از آن موضوع هايي است كه همواره مورد بحث و بررسي قرار گرفته است و آثاري در اين زمينه به نگارش در آمده است، كه از جمله آنها:
1- كتاب علل فساد و بدحجابي زنان نوشته احمد رزاقي است كه اين كتاب بيشتر به بيان علتهاي فساد و بد حجابي زنان پرداخته است در اين كتاب علت العلل بد حجابي را ضعف ايمان معرفي كرده است و بعد از آن خانواده و بطور اخص براي مادر بيشترين نقش را در حجاب زنان و دختران جوان مي داند.
2- كتاب حجاب در عصر ما نوشته محمد رضا اكبري اين كتاب علاوه بر بيان علت بدحجابي به پيامدهاي بدحجابي نيز اشاره كرده است و مي گويد ثمره اصلي بد حجابي فرو پاشيدن و تزلزل خانواده و از بين رفتن حيا و عفت كه منجر به طلاق و بالطبع زياد شدن كودكان بي سرپرست مي شود و در مقابل آن رعايت حجاب طبق شئونات اسلامي باعث تداوم و استحكام خانواده و ايجاد مهر و محبت و اعتماد متقابل ميان زن و شوهر مي شود از جمله راهكارهايي كه مي توان براي مبارزه با اين پديده شوم ارائه داد در اين كتاب بالا بردن اعتقادات و ايمان به عالم غيب را بيان نموده است تا از اين طريق بتوان گامي درست در جهت بالا بردن حجاب در جامعه برداشته شود.
3- مجله شميم ياس شماره دهم دي 1382، خانم حكيمي در اين مجله بعد از ذكر تاريخچه بدحجابي پيامدهايي را براي آن ذكر نموده است كه مهمترين پيامد آن تزلزل خانواده مي باشد و پيامدهاي ديگر را نيز بعد از آن ذكر نموده است.
البته كتابهايي كه فقط تاريخچه و علل بدحجابي را بيان كرده باشد زياد در دسترس نيست در كتابهاي موجود علل بدحجابي از ابعاد مختلف بيان نشده است و در برخي از اين كتابها پيامدهاي بد حجابي از ابعاد مختلف بررسي شده است. در اين پايان نامه پژوهشگر بعد از ذكر تاريخچه بدحجابي در صدد بيان علل و به دنبال آن پيامدهاي بدحجابي از دو بعد فردي و اجتماعي است. كه در آخر هم راهكارهايي را پيشنهاد نموده است تا شايد مورد توجه قرار گيرد.
اهداف موضوع
انسان فطرتي خداخواه و خواهان رشد و كمال دارد و با كسب شناختي نسبي از پروردگار عالم آواي عبوديت سر مي دهد و با ميل و اشتياق در برابر دستورات و نواهي الهي سر تسليم فرود مي آورد.
پوشيدگي زن يكي از ارزشهاي بزرگ اسلام است كه اگر به سبكي زيبا و منطقي، جامع و قلمي شيوا و رسا به آن پرداخته شود، از آن استقبال مي كند و از بركات فراوان انتخاب حجاب بهره مند مي گردد و از آفت هاي متعدد و زيانبار بي حجابي و بدحجابي مصون مي ماند.
حجاب اسلامي همواره مورد بحث و بررسي قرار گرفته است كتابهايي در اين زمينه به زيور صحيح آراسته گرديده اند كه هر كدام در بردارنده بخشي از مباحث اين حكم الهي است.
اهداف موضوع
الف- هدف كلي:
تبيين پديده بدحجابي در جامعه
يافتن راه حل صحيح و مناسب جهت مقابله با آثار و مظاهر فساد و تباهي و بي عفتي و بي حجابي در گرو شناخت عميق علل و عوامل تظاهر به بدحجابي و فساد گستري است.
ب- اهداف جزيي:
تبيين علل فردي و اجتماعي بد حجابي
تبيين پيامدهاي فردي و اجتماعي بدحجابي
تبيين راههاي مبارزه با بدحجابي
واژه لغوي حجاب
حجاب در لغت: حجاب واژه اي است عربي با معاني متعدد، پوشش، وسيله پوشيدن، حائل و... در كتاب «لسان العرب» درباره معاني آن چنين آمده است:
«حجاب به معناي پوشش است زن محجوبه يعني زني كه بوسيله اي پوشيده شده است. هم چنين حجاب نامي است براي آنچه بدان خود را مي پوشاند. آنچه ميان دو چيز حائل گردد نيز حجاب ناميده مي شود جمع آن «حجب» است كلام خداوند متعال كه مي فرمايد: «وهن بيننا و بينك حجاب» بدين معناست كه ميان ما و شما حاجز و فاصله اي در نحله «روش» و دين وجود دارد»
در زبان فارسي- با توجه به اين كه واژه حجاب عربي است- معاني متفاوتي براي آن نقل شده است در فرهنگ عميد براي «حجاب» معاني ذيل ارائه شده است:
«پرده، ستر، نقابي كه زنان چهره خود را بدان پوشانند، روي بند، برقع، چادري كه زنان سر تاپاي خود را بدان پوشانند»
واژه اصطلاحي حجاب
معناي اصطلاحي حجاب همان پوشش مخصوص زنان است و گاهي هم به معناي پرده و حاجز مي آيد؛ مانند اين آيه «و اذا سالتموهن متاعا فاسئلوهن وراء حجاب»
در شرع براي حجاب سه اطلاق وجود دارد.
1- اين كه زن تمام اجزاي بدنش را مگر آن مقداري كه مجاز شمرده شده است از هر ناظري كه نگاه كردنش بدان زن جايز نيست بپوشاند.
2- اين كه در بيت خويش بماند و جز هنگام ضرورت از آن خارج نشود.
3- حايلي كه بين زن و مرد نامحرم ساتر قرار مي گيرد.
همانطور كه ملاحظه شد برداشتهاي كه از حجاب شده مختلف است و علت اختلاف آن از معاني لغوي حجاب ناشي شده است استاد شهيد مطهري «ره» در معناي اصطلاحي حجاب مي فرمايد «كلمه حجاب هم به معناي پوشيدن و هم به معني پرده و حجاب، بيشتر استعمالش به معني پرده است. اين كلمه از آن جهت مفهوم پوشش مي دهد كه پرده، وسيله پوشش است شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت، هر پوششي حجاب نيست آنگاه با ذكر مواردي از آيات و روايات و نقل سخنان ابن خلدون كه در آنها واژه حجاب به معناي «پرده» بكار رفته است مي فرمايد:
«استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن، يك اصطلاح نسبتاً جديد است در قديم و مخصوصاً در اصطلاح فقها، كلمه ستر كه به معني پوشش است بكار رفته است. فقها در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح كه متعرض اين مطلب شده اند كه كلمه «ستر» را بكار برده اند لغت حجاب پرده است و اگر در مورد پوشش كار برده مي شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همين امر موجب شده كه عده زيادي گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود»
از مجموع اين كلمات مي توان چنين نتيجه گيري كرد كه واژه حجاب گرچه در لغت اغلب به معناي پرده و حائل استعمال شده است وشايد پوشش زن را به اعتبار پشت پرده واقع شدن، حجاب ناميده اند اما بطور مسلم، امروزه- بويژه در معناي مصطلح واژه حجاب فقط به معناي پوشش مخصوص زنان بكار مي رود و از معناي پرده نسخ شده است. از اين رو در كلمات فقها و مفسرين متاخر و نويسندگان معاصر، به جاي كلمه «ستر» يا پوشش زنان از واژه حجاب استفاده مي شود.
البته واژه حجاب در كتابها و عبارات عرفاني، معناي مصطلح ديگري دارد.
حجاب صحيح اسلامي
اسلام بنا بر مصالح زيادي مخالف هرگونه تحريك و تهييج جنسي در خارج از خانواده و خارج از روابط زناشويي مي باشد. البته همان كه اين مصالح مربوط به خود انسان است نه مربوط به چيزي خارج از وجود او و همه مفاسدي كه از كشيده شدن تحريكها و تهييجهاي جنسي به اجتماع و خارج از خانواده بوجود مي آيد دامن گير خود انسانها مي شود.
حجاب اسلامي و كامل، حجابي است كه در آن هيچ نوع جلب توجه و تحريكي وجود ندارد. در رساله هاي علميه چنين مي خوانيم «بر زنان واجب است تمام بدن خود را به استثناء وجه وكفين از نامحرم بپوشاند.
وجه يعني صورت، كفين يعني دستها تا مچ، پوشش دستها و صورت در صورتي واجب نيست كه آرايش و زينت نشده باشد و نگاه به آنها موجب مفسده نباشد.
اينك به چند نمونه از حجابهاي غير اسلامي كه بنابر نظر فقها جايز نيست اشاره مي كنيم.
اما قبل از بيان نمونه ها ذكر نكته اي لازم است كه تا علت غير جايز بودن بعضي از حجابها روشن شود .
خانمها در ارتباطشان با نامحرم در حالتهايي قرار مي گيرند كه اگر از پوشش مناسب برخوردار نباشند ارتباط آنها موجب مفسده و گناه مي شود. بعضي از اين حالتها عبارتند از:
دادن چيزي به نامحرم يا گرفتن چيزي از آن.
كار كردن در مقابل نامحرم در منزل يا خارج از منزل.
مرتب كردن چادر، سوار شدن به اتومبيل يا خارج شدن از آن.
غذا خوردن در مقابل نامحرم…
و در اين قبيل موارد، احتمال نمايان شدن بدن زن در صورتي كه حجاب مناسب طبق گفته فتاوا نباشد وجود دارد.
براي سهولت در يادگيري حجابها را- به سه دسته، همراه با چند مثال تقسيم مي كنيم.
1) حجابهاي غير جايز با چادر
پوشيدن چادر بدون روسري يا مقنعه اي كه موها و سرو گردن را بپوشاند.
پوشيدن چادرهاي نازكي كه موها و يا دستها و اندامها از پشت آن نمايان است.
پوشيدن چادري كه داراي رنگ تند و مهيج باشد به طوري كه توجه نا محرم را جلب كند.
2) حجابهاي غير جايز بدون چادر
پوشيدن مانتو يا لباس كم حجم بدن که برجستگيهاي آن را نپوشاند به طوري كه ايجاد تهييج و تحريك كند.
پوشيدن مانتو يا آستينهاي گشاد به طوري كه در بعضي ارتباطها از مچ را نپوشاند.
پوشيدن مانتو يا لباسي كه رنگ تند و مهيج دارد.
پوشيدن مانتويي كه طوري دوخته يا تزيين شده كه توجه را به خود جلب مي كند. مثلاً روي سينه يا پشت آن چيزي از قبيل دكمه يا گل و… قرار داده، كه جلب نظر كند. يا پشت و بغل آن چاكهاي بلند داده شده به خصوص زن از پايين تنه و زير آن پوشش مناسبي نداشته باشد.
3) پوشش مربوط به پا و سر
پوشيدن جورابهاي نازكي كه پوست پا را نمي پوشاند.
پوشيدن روسري يا مقنعه اي كه تمامي مو را نپوشاند يا استفاده از روسري و مقنعه بطوري كه تمامي مو را پنهان نكند.
-بستن مو وجمع كردن آن در پشت سربه نحوي كه بر آمدگي آن مشهود باشدوجلب نظر كند.
پوشيدن كفشهاي صدادار به نحوي كه جلب نظرنامحرم كند ومفسده ايجاد نمايد.
نمايان شدن موي مصنوعي كه به موي خانمها وصل است هم چنين نمايان شدن كلاه گيس نيز جايز نمي باشدحتي اگرموي وصل شده از جنس موي مرد باشد.
4) با حجابهاي بي حجاب
حال كه به بحث حجابهاي غيرجايز رسيديم خالي از لطف نيست حديثي از پيامبر «ص» درباره زنهايي كه در عين پوشش بي حجابند ذكر نماييم اين حديث حقيقتاً از پيش گوييها و معجزات پيامبر«ص» مي باشد:
«دو گروهند كه اهل آتش هستند و نمي خواهم كه آنها را ببينم: گروهي كه تازيانه در دست دارند و مردم را با آنها مي زنند (ظالمان) و ديگر زنهايي كه پوشيده اند ولي برهنه اند (لباس نازك برتن دارند)، به شهوات متمايل هستند و مردان را به سوي خود جذب مي كنند، موهاي سرشان هم چون كوهان شتر بر آمدگي دارد، اينها وارد بهشت نمي شوند و با اينكه بوي بهشت از مسافتهاي دور به مشام مي رسد بوي آن را استشمام نمي كنند .
تاريخچه بدحجابي
پوشاك و نحوه پوشش زن در طول تاريخ، دستخوش تحولات عظيمي گشته و فراز و نشيبهاي زيادي را طي كرده است در مورد تاريخ بي حجابي، اگرچه دانشمندان از وجود برخي اقوام بدوي كه مرد و زن آن هيچگونه پوششي نداشتند سخن به ميان آورده اند اما از آن جا كه به شدت نادر بوده، نمي توان آنرا مبدا تاريخ بي حجابي زنان قرار داد. تاريخ بدحجابي را مي توان به اواخر قرن نوزدهم منتسب نمود كه پس از رنسانس علمي، صنعتي اروپا و جنگ جهاني دوم و انقلاب صنعتي، زمينه لازم فراهم گرديد. آزادي زنان و كنار گذاشتن حجاب مورد تشويق و تكريم قرار گرفت كارخانه داران بزرگ براي استفاده از نيروي كار ارزان قيمت و امكان حضور زنان در محيط كار، تبليغات وسيعي را آغاز و زنان نيز در تلاش فراوان براي دست يافتن به حقوق از دست رفته خويش (!) موجي را بوجود آوردند كه «نهضت زنان براي آزادي» نام گرفت و در جرائد و مجلات درباره محاسن آن تبليغات وسيعي انجام گرفت دامنه اين اقدامات، كم كم كشورهاي اسلامي را نيز فرا گرفت و به صورت سلاحي كار آمد براي تضعيف معنويت و اخلاق و سقوط جامعه اسلامي به كار گرفته شد و استعمار گران در ترويج آن از هيچ اقدامي فرو گذار نكردند.
«نخستين كشور اسلامي كه به طور رسمي اقدام به كشف حجاب از بانوان نمود افغانستان بود. امان ا… خان پادشاه افغانستان بعد از مسافرت به اروپا به محض ورود به پايتخت اعلام نمود كه زنان بايد حجابها را كنار بگذارند و به عنوان نخستين مجري اين طرح با همسرش بدون حجاب در مجامع و محافل ظاهر شد. اين اقدام ناشايسته، موجب قيام عمومي شد و امان ا… خان ناچار به استعفا و ترك كشور گرديد.
دومين كشور تركيه بود كه بعد از سقوط عثماني، آتاتورك در سال 1313، فرمان منع حجاب را صادر نمود در ايران، توسط رضاخان زمينه سازي براي بي حجابي همراه با الهام گرفتن از اقدامات آتاتورك آغاز گرديد كه مردم براي اعتراض به آن در تاريخ 21 تيرماه 1314 در مسجد گوهرشاد، تحصن كردند و عده زيادي به خاك و خون خفتند رضا خان با ناديد گرفتن خواسته هاي مردم مسلمان، در روز 17 دي ماه 1314 به همراه ملكه و شاهدختهاي بي حجاب به طور رسمي در دانشسراي مقدماتي تهران اين عمل را به مرحله اجرا گذاشته و بعد از مدتي با زور نيزه به كشف حجاب پرداخت. اين اقدامات توسط محمد رضا شاه نيز دنبال شد ولي به جز اندكي نا آگاه قانون حجاب همچنان در كشور حفظ گرديد .
با پيروزي انقلاب سالامي به رهبري امام خميني «ره» زنان با آگاهي بيشتر به پاسداري از حجاب اسلامي پرداختند و ارزش زن را تحت لواي حجاب جهانيان نشان دادند.
اينك با گذشت بيست و پنج سال از پيروزي انقلاب اسلامي و استحكام آن در منطقه و جهان، استراتژي استكبار جهاني، و ترويج فساد و بدحجابي در بين زنان و دختران و دور كردن جوانان از معنويت و فراهم آوردن زمينه گرايش به مظاهر مبتذل غرب مي باشدكه لازم است با هوشياري لازم، عمق فاجعه اي را كه در صورت موفقيت دشمن شكل خواهد گرفت بشناسيم و براي مقابله با آن اقدامات لازم را به عمل آوريم.
همه مي دانيم زير پا گذاشتن قانون الهي حجاب، و روي آوردن به فرهنگ تبرج و آرايش و پديده برهنگي و بي بند باري، يكي از مهمترين بيماري عصر كنون ماست وضعيت كنونی جوامع مختلف و شيوه زندگي مدعيان پيروي از شرايع الهي بشدت تاسف برانگيز است زيرا علي رغم وجوب حجاب و تاكيد فراوان اديان مختلف بر آن فرهنگ نيمه برهنگي و خود آرايي همچنان در بين زنان رواج دارد و ترويج نيز مي گردد غم انگيزترين فاجعه معاصر آن است كه انحراف، آزادي معرفي مي شود با حجاب بودن ارتجاع و كوته فكري قلمداد مي گردد.
پژوهشهاي علمي پيشينيان هرگونه بي بند و باري و رعايت قوانين الهي را بندهاي دست و پا گير و تعصبهاي بي جا انگاشته مي شود زنان به فطرت، مذهب و فرهنگ خود پشت پا زده و به جاي انديشه به عواقب شوم تخطي از فرامين الهي، به كار زشت خويش افتخار مي كنند.
به راستي چه عواملي موجب گشته است كه قانون الهي حجاب ناديده گرفت شود؟ و اين چنين بي حجابي يا بدحجابي در بين زنان تمام جهان از همه اديان رواج يابد؟
فصـل دوم:
علـل بـد حجـابـي
بدون شك مجموعه اي از عوامل مختلف رواني، اجتماعي و سياسي و فرهنگي در پديد آمدن و توسعه فرهنگ مبتذل خودآرايي نقش داشته است و ما در صدد بيان تعدادي از اين عوامل هستيم.
علل فـردي
1- نياز به احترام و پذيرفتگي
يكي از نيازهاي فردي، نياز به احترام و پذيرفتگي است.
بايد دانست نگرشهاي ما به افراد ديگر، نگرشهاي ما هستند. در نخستين ديدار با غربي ها مهمترين سئوالي كه از ذهن ما مي گذرد اين است كه آيا پذيرش متقابل به وجود خواهد آمد يا نه. پس از ديدار، نخست، غالباً توجه ما به اين نكته متمركز است كه رابطه خود را با فرد ديگر چگونه بپرورانيم و هدايت كنيم، احترام و محبت او را نسبت به خود جلب كنيم. اگر بگوئيم اغلب اوقات اكثر مردم براي پرورش روابط متقابل با ديگران اولويت ويژه قائلند. شايد سخني به گزاف نگفته باشيم. معمولاً انسانها به اين فكر مي كنند چه رفتار و يا عملي را انجام دهند تا مورد جذابيت و خواسته شدن واقع شوند.
شايد يكي از عوامل موثر در علاقمندي ديگران به يك شخص ظاهر جسماني باشد.
مطمئناً اين تصور تابشي بي حد و حصر نيست.
ولي ديده شده كه اشخاص براي رسيدن به احترام و مورد قبول واقع شدن ابتدا قيافه ظاهري خود را ملاك دانسته اند و اين طرز تفكر باعث شده كه شخص نگرشهاي خود را با اعمالش همسو كند. «روانشناسان معتقدند كه رفتار تعيين كننده نگرشهاست»
اينكه ما به سوي كسي جذب شويم يا نه، بستگي به عوامل بسياري دارد. اما براي بعضي از افراد جذابيت جسماني اهميت ويژه اي دارد.
اين امر در زن به لحاظ ويژگي جسمي و روحي او داراي عمق بيشتري است و در او جلب احترام و توجه ديگران اهميت خاصي دارد. چرا كه زنان به موجب لطافت روحي، شيفته محبت و احترامند. پيامبر گرامي ما نيز بي جهت نبود كه به رعايت حقوق زنان و گراميداشت مقام آنان تاكيد مي ورزيد. چرا كه اگر زن ايمان استواري نداشته باشد براي ارضا اين نياز به شيوه هاي ناروا رو خواهد كرد و انجام هر رفتاري را براي رسيدن به اين خواسته مجاز مي شمرد.
از اين رو هرگاه مشاهده كند با ناپوشيدگي اندام و جذابيت سيمايش، توجه و احترام ديگران را آسانتر به دست مي آورد به خودنمايي و جلوه گري مي پردازد. پس اگر به جنبه هاي ديگر زن توجه نشود او ظاهر خود را عرضه خواهد كرد، چرا كه تمايل به برانگيختن احساسات ديگران و اشتياق به پسنديدگي و پذيرفتگي، نيرومندترين محرك زندگي زن است و با موفقيت در اين تمايل، زن در پيري هم شاداب خواهد زيست.
چرا كه هدف زن از جلوه گري و نمايش زيبايي چهره و اندام و توازن حركات و خوش آهنگي صدايش، مجذوب كردن روح افراد است. و لذا داشتن زيبايي و دلربايي حتي افتخار او است و در تحصيل و امتيازات اجتماعي بيشتر به اين مي انديشد كه وجودش مورد تحسين و تمجيد و مايه شگفتي قرار گيرد، اما از آنجا كه مرد بيش از توجه به شاهكارهاي روحي زن مجذوب زيبايي ظاهري او مي شود زن نيز روز به روز به همان سمتي مي رود كه تحسين برانگيزتر و جاذبه آورتر است «محروميت از محبت و احترام» زن را بر خلاف ميل باطني اش، به جلب توجه و علاقه ديگران تمايل مي سازد و همين امر زمينه ساز انحراف او و جامعه مي شود. او چشمي مي خواهد كه نگاهش كند و گوشي كه به سخنانش گوش كند و دلي كه برايش بتپد.
از طرفي در جامعه اي كه پوشيدگي زن مورد پذيرش قرار گرفته و زنان به ميزان ناپوشيدگي خود مورد توجه و ارزش گذاري قرار گيرند، زن اگر بخواهد بهتر احترام شود و به نيازهايش زودتر رسيدگي شود ناگزير است پيوسته از معتقدات و رفتار خود فاصله گيرد و روز به روز كم پوشش تر از قبل در اجتماع حضور يابد. زيرا در چنين جامعه اي به زناني توجه مي شود كه از ظاهر زيباتر و دلرباتر و شغل بهتر بهره مندند.
در اين جوامع دختران جوان براي «پذيرش اجتماعي» و «كسب موقعيت» و احترام و مصون ماندن از تحقير به جلوه گري و خودنمايي روي مي آورند. انسان موقعيت طلب است و همواره مي خواهد در ميان مردم از جايگاهي در خور توجه برخوردار باشد جايگاه بدو صورت حقيقي و كاذب محقق ميشود كه موقعيت حقيقي در اثر تحصيلي علم و فضائل اخلاقي بدست مي آيد اما برخي از زنان كه فاقد اين ارزشها هستند با نمايش زيبائيها و جاذبه هاي طبيعي و ساختگي زنانه خود سعي در جلب توجه ديگران مي كنند تا به كمبودهاي باطني خود پاسخ دهد غافل از آنكه هرگز كسي نمايش زيبائيهاي زنانه را دليل بر شخصيت و جايگاه ارزشي او نمي گيرد ضمن اينكه موقعيتهاي حاصل از تحركات جنسي نيز تنها در بيمار دلاني بوجود مي آيد كه خود كمترين اعبتاري ندارند زن اگر محروم از فضائل و ارزشهاي انسان باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زينتها و لباسهاي فاخر تزئين كند ذره اي بر ارزش حقيقي او افزوده نخواهد شد چه اينكه هزار من تزئين و زيبايي به يك جو تقوا نمي ارزد. تحصيل واقعي جز از راه بدست آوردن زيبائيهاي باطني و فضائل انساني و كمك پروردگار عالم ميسر نيست.
2- خودنمايي
برخي دختران وز ناني كه تحت فشار تمايلات جنسي قرار دارند براي اطفاي آتش شهوت دست به نمايش زيبائيهاي خود مي زنند تا شايد شعله هاي آتش شهوت آنها فروكش كند و برخي ديگر از دختران و زنان ميل دارند بصورت زيباتر نزد ديگران حضور يابند و با توجه به اينكه حجاب ديني زيبائيهاي آنها را پوشش مي دهد سعي در ناقص كردن حجاب خود دارند و به همين منظور بخشي از موهاي سر و گردن خود را به نمايش مي گذراند و سعي در پوشش لباسهاي زننده، چند رنگ و يا بسيار شاد دارند و زوايد تزئيني مختلفي را در پوشش خود مورد استفاده قرار مي دهد و يا از كفشهاي پاشنه بلند استفاده مي كنند تا نوع قرار گرفتن در راه رفتن آنها تحريك آميز و زيباتر شود و طنين يكنواخت آن توجه ديگران را جلب نمايد و به هر شيشه و آيينه اي كه در بين راه برخورد مي كنند قيافه خود را مشاهده مي كنند تا در صورت لزوم زيبايي خود را حفظ نمايند. غافلند كه سادگي زن خود نوعي زيبايي ارزشي را به همراه دارد و پوشيدگي، زيبايي و ظرافت بدن او را در برابر آفتاب، سرما و آلودگيهاي جدي بهتر حفظ مي كند «امير المومين «ع» مي فرمايد: صيافه المراه انعم و ادوم اجمالها پوشيدگي براي زن سودمندتر و زيبايي او را پايدارتر مي سازد»
انسان هر حركتي كه مي كند پشت سر آن انگيزه اي نهان است كه رفتار او را شكل مي دهد و بر آن اساس عمل مي كند.
«انگيزه در روان شناسي مفهوم خاصي دارد و عبارت است از: «عاملي دروني كه رفتار شخص را بر مي انگيزد و جهت مي دهد و آنرا هماهنگ مي سازد»
هر انگيزه داراي دو عنصر اساسي است: اول سائق، دوم هدف يا پاداش.
سائق: پديده اي (فرايندي) دروني است كه شخص را به عمل وا مي دارد.
نياز:خواهش در اثر عدم تعادل فيزيكي و شيميايي محيط دروني و يا رواني نياز ايجاد مي شود. وجود و يا عدم عنصري (مادي و غير مادي) در بدن به دفع يا جذب حاصل مي شود در حقيقت نياز، خواهشي است كه شخص و موجود مي خواهد به آن برسد.
انگيزه و رفتار، از نياز منشا مي گيرند.
«رفتار آن دسته از فعاليتهاي جاندار است كه از بيرون در جاندار مشاهده ميشود»
رفتار با توجه به وراثت و محيطي جاندار بسيار متنوع است و بطور كلي مي تواند به گونه هاي مختلف خلاصه شود. مثل رفتارهاي تغذيه اي، رفتار توليد مثلي، رفتار اجتماعي، رفتارهايي در رابطه با حوادث و وقايع طبيعي و غيره.
نياز عامل اصلي سائق است، ابتدا زمينه هاي مختلف سائق پيدا مي شوند. بعد سائق كه در كلمه به معني يك راننده است رفتار را شكل داده و جهت آنرا تعيين مي كند. انگيزه براي هدف يا پاداشي است كه بتواند نياز را بر آورده كند، در اينصورت فرد آرام گرفته و كار تمام شده است.
انسان داراي دو نوع انگيزه است، انگيزه هايي كه باعث آن جسم است و دوم انگيزه هايي كه باعث آن روح است.
انگيزه ها نه محدودند كه، وضعيت جسم آنرا محدود كند.
اين محدوديت براي حفظ سلامت و امنيت فرد و جامعه است. تعادل بين اين انگيزه ها و محيط دروني براي بقا نسل و فرد مي باشد.
نوع پوشش و ظاهر انسان در ارتباط مستقيم با اخلاق جنسي بوده و منشا اخلاق جنسي نيز متاثرند از ترشحات غدد و چگونگي آن مي باشد.
«ترشح هورمون مردانه (تستسترون) در مردان باعث رفتارهاي خاصي در مرد مي شود مانند: لذت جنسي، در زن بيشتر بر اثر ترشحات تخمدانها رفتارهاي جنسي زنانه بوجود مي آيد. تظاهر رفتاري آن، آراستن خود است»
خودنمايي يك امر لازم و واجب براي زندگي است. براي آنكه دو فرد از يك نوع بتوانند آميزش كنند و بقا نسل آنها فراهم بشود، ناگزير از رفتاري هستند كه طرف ديگر را جلب كنند، چرا كه بايد جاذبه اي در يك طرف باشد تا طرف ديگر به آن جلب بشود.
سپس خودنمايي در امور جنسي باعث جلب طرف مقابل و بقاء نسل مي شود اين تمايل در زن با انواع آرايشها و زيور آلات و همچنين پيروي از مد خاص هر زمان صورت مي گيرد و زن جلوه گري خود را به بيرون از حريم خانه خواهد كشاند و در تمام امور زندگي فقط به نمايش بدن مي پردازد و به طرز افراطي به خود آرايي و مدپرستي گرفتار مي شود و خودنمايي به صورت بيماري ظاهر مي شود و فرد به جاي پرداختن به افكاري زنده و بوجود آوردن علوم و پرداختن به فنون مختلف، مرتب در فكر جلوه گري مي باشد و دوست دارد خود را نشان دهد، مطرح شود و بين ديگران جلوه كند.
مثلاً او به لباس به عنوان پوشش نمي نگرد. بلكه لباس را مظهر خودنمايي قرار مي دهد و با پوشيدن لباس مد روز و تحريك آميز در صدد جلب توجه ديگران است و يا دوست دارد ديگران شاهد برخورداريهاي مالي آنها باشد.
تفاوتي نخواهد كرد كه بيننده زن باشد يا مرد و آنها ارزش خود را به طلا و جواهرات مي دانند و اين به معني آن است كه ارزش الهي و انساني خود را در حد طلاي دنيا پايين آوردهاند و برخي خود را در طلا خلاصه كرده اند.
شيطان همه را به يك راه منحرف نمي سازد بلكه هر كسي را با توجه به نوع هوسي كه دارد از خدا دور مي كند.
چنين زناني بايد انديشه كنند كه اين گونه فخر كردنهاي مالي همراه با جاذبه هاي زنانه تمايلات نامحرمان را بر مي انگيزد و چه بسا موجوديت مالي آنها را طعمه ديگران سازد اگر آگاه شود كه انسان خليفه خداست و مي تواند ارزش برتر از ملائك داشته باشد روحيه و عملكرد آنها عوض مي شود و ديگر حاضر نخواهد بود براي يك لحظه خود و دارايي خويش را وسيله معصيت قرار دهد.
«الدنيا حيله فافتلوها : دنيا ماري است آن را به قتل رسانند»
خودنمايي ناشي از عوامل مختلفي است كه برخي از آنها عبارتند از:
2- الف) عدم اعتماد به نفس
گاهي كساني كه در مسير خودنمايي هستند خود را هيچ مي پندارند وشخصيت ثابتي از خود ارائه نميدهند. در خود توان انجام كاري مطابق با ميل خود را نمي بينند و در انجام كارها احساس عدم اطمينان دارند دائم با خود در گيرند و نمي توانند مسير درستي را بر گزينند و در اين حالت هر چند گاه يك بار روش و حالت خود را تغيير مي دهند.
در حقيقت اين افراد چون خود را باور ندارند، از عقايد ديگران در مورد زندگي خود پيروي مي كنند و نمي توانند صحت و سقم مطلب را بررسي كنند و راه درستي را در پيش بگيرند و داراي شخصيت متغير و متزلزل هستند.
«قرآن كريم مي فرمايد:(برخي از مردم) در دل مردد هستند، نه به سوي مومنان يك دل مي روند و نه به جانب كافران، هستند كه اشاره به تزلزل شخصيت اين افراد است.
علي(ع) مي فرمايند (خطاب به كميل بن زيد) مردم سه دسته هستند. دانشمند خداشناس و دانش طلب و دانشجويي كه براي رهايي از ناداني درس مي خواند و دسته سوم پشه صفتاني كه در جستجوي سرو صدا هستند دنبال هر بادي در حركتند. از نور علم بهره نميبرند و به تكيه گاه مورد اعتمادي تكيه نميكنند».
اين دسته سوم مصداق همان كساني هستند كه بيچون و چرا به دنبال هر روش و مد تازهاي ميروند. اين افراد احساس ميكنند كه با ارزش و مورد قبول ديگران نيستند و در موقعيتهاي اجتماعي به طور خود جوش عمل نميكنند. بلكه معمولاً تسليم عقايد و خواستههاي جامعه و اطرافيان خود هستند. آنها معمولاً احساس بيارزشي و عدم پذيرش از سوي ديگران را درباره خود دارند.
اينگونه افراد به صورت اغراق آميزي به ظاهر خود توجه دارند و ذهنشان مدام درگير اين مساله است و دائماً در صدد جلب تحسين و توجه ديگران هستند. آنها معمولاً در تصميم گيري و قبول مسئوليت ناتوانند و به اين علت به آساني به دام خودنمايي ميافتند مخصوصاً هنگام گرايش به مد بيچون و چرا تسليم خواسته مدسازان و ژورنالهاي مد ميشوند و با خودآرايي و روي آوري به مد در صدد جبران خلاء روحي خود هستند.