اثر متقابل فقه و اخلاق در يكديگر
داود الهامى
نيروى اخلاقى; ضامن اجراى احكام فقهى
بـراى عمل شدن بـه قانون, تـنها اعلان حكم و وجود قوه اجرائيه كافى نيست, بلكه آنچه قانون را در سطح فرد و جامعه در هر شرائط منشإ اثر مى سازد, وجود نيروى اخلاقى و تـعهد فردى و جمعى است و اين نوع ضامن اجرا در درون ذات افراد و پيوسته بـا ايشان همراه است.
قوانينى كه در دنيا موجـود هستـند, از لحاظ غرض و هدف بـر دو گونه است:
1 - قوانينى كه غايت آنها رفع هرج و مرج و حـفظ امنيت جـامعه است.
2 - قوانينى كه غايت و غرض آنها, علاوه بـر امنيت جامعه, وصول بشر است به نهايت درجه سعادت.
فقه اسلامى يكى از اينگونه قوانينى است كه بـه نام قانون الهى به جامعه بشرى اعطإ شده و عمل بـه اين قانون سعادت حقيقى بـشر را از هر لحاظ تإمين مى كند 1.
از اينجـاست كه اهميت ((قانون دينى)) بـر ((قانون مدنى)) بـه خوبى آشكار مى گردد در واقع, ((حكم)) در دين بـه صورت ((وظيفه)) درمىآيد و در ((قانون)) بـه صـورت ((مقـررات)) اجـرإ مى شـود و معلوم اسـت كه رعايت مقرراتـى كه قانون تـعـيين مى كند بـا اداى وظيفه اى كه دين تـكليف مى كند, چه اندازه متـفاوت است و از همين تفاوت اختلاف فاحشى نيز در تـإمين سعادت جوامع پـديدار مى گردد.