زندگی دکتر محسن رضایی در يک نگاه
دکتر رضايي 18 سال فعاليت سياسي و 18 سال فعاليت نظامي داشته است. دليل اين تنوع شغلي ضرورت هاي ملي و اسلامي بود که وي احساس مي کرد. از سن 15 سالگي وارد مسايل سياسي شده و در سن 18 سالگي در دوران شاه به زندان افتاده است. پس از 10 سال کار سياسي به دليل شورش ها و اشغال کشور به فعاليت نظامي مشغول شده و پس از 18 سال فعاليت نظامي مجددا وارد عرصه سياست شده و دوره جديد فعاليت خويش را آغاز نموده است. در تمامي اين مراحل از پايين به بالا حرکت کرده و در اثر تلاش و زحمت هاي خود مسئوليت هاي خطيري را عهده دار شده است. همواره بنابر پيشامدها و ضرورت ها در مسئوليت هاي متفاوتي ايفاي نقش کرده است وهيچگاه لباس مانع او درخدمت به مردم در جاي که به امثال وي احتياج باشد نبوده است. از لباس سياست به لباس رزم و از لباس نظامي مجددا به لباس سياست رفته است. محسن رضايي درسال 1333 در يکي از روستاهاي مسجد سليمان به دنيا آمد. درسن 14 سالگي (1347) با کمک دو نفر از دوستان نوجوانش انجمن دين و دانش را دريکي از مساجد شهرستان مسجد سليمان بنيان نهاد. انبار کوچکي در طبقه فوقاني يک مسجد را با تعميراتي به کتابخانه تبديل کرد و انجمن را در آنجا تاسيس نمودند. به علم فيزيک علاقه مند بود. در سال هفتم و هشتم دبيرستان (1348 ) بود که کتابهايي از جمله "ماده، زمين و آسمان" اثر ژرژ کاموف را مطالعه کرد و مجله دانشمند يکي از معتبرترين مجلات علمي کشور را به صورت دائم مي خوانده است. در کنکور دانش آموزي سال 1349 هنرستان شرکت نفت از بين انبوهي از متقاضيان با رتبه نهم پذيرفته شد. در همانجا بود که فعاليت سياسي وي شروع شد و تا سال 1358 ادامه يافت. در دوران دبيرستان گروهي را تشکيل داد و در آن به فعاليت سياسي پرداخت. در سال 1353 که سازمان مجاهدين خلق به انحراف کشيده شد، گروه اسلامي منصورون را با الهام از آيه شريفه «انهم لهم المنصورون وان جندنا لهم الغالبون» که طرفدار حضرت امام (ره) بود را بنا گذاشت.
پس از پيروزی انقلاب, شورش ها و ناامني ها و احتمال کودتا عليه انقلاب اوج گرفت، در نتيجه وي وارد عرصه خدمت ديگري گرديد. عرصه دفاع از امنيت مردم وتماميت ارضي کشور عرصه دفاع از ناموس و اقتدار عرصه مردان مرد. اولين دوره فعاليت سياسي او شامل چند مقطع بود که عبارتند از: 1- مقطع فرهنگي علمي (49-1347)2- مقطع فرهنگي سياسي(52-1349)3- مقطع سياسي چريکي(57-1352)4- مقطع حزبي (58-1352)
نوجوان سياسي: از سن 14 تا 16 سالگي در کنار تحصيلات دبيرستاني به فعاليت هاي فرهنگي، علمي مشغول بود. يکي از بنيانگذاران انجمن دين و دانش بود. در اين مقطع با قرآن و نهج البلاغه و کتب ديني از يک طرف و کتب علمي به خصوص فيزيک از طرف ديگر آشنا شد. اين مقطع از سال 1347 شروع شد وتا سال 1349 ادامه يافت. مقطع دوم که از سال 1349 شروع شد، مقطع ترکيب فعاليتهاي فرهنگي با فعاليت سياسي بود. کتب سياسي از قبيل کتابهاي دکتر شريعتي و مهندس بازرگان را مورد مطالعه قرار داد. دراين سالها با مبارزات ملت ايران آشنا شد. تا سال 1352 به همين منوال ادامه يافت که در اين زمان دستگير و به مدت 6 ماه زنداني گرديد که با تجربه اندوزي او موجب شد که راه مبارزه را جدي تر ادامه دهد.
چريک جوان: در سال 1353 در کنکور سراسري در دانشگاه علم و صنعت رشته مهندسي مکانيک قبول شد. سپس تشکيل خانواده داد. يک برنامه خودسازي براي مبارزه اي جدي تر آغاز کرد ولي خيلي زود ساواک حساس شده و به سراغ او مي رود. اطلاعاتي را در مورد او به دست مي آورد که در دستگيري سال 1352 فاقد آن اطلاعات بود. لذا محسن رضايي زندگي مخفي را آغاز مي کند تا به دست ساواک گرفتار نشود. اگر اين بار دستگير مي شد يا به زندان محکوم مي شد و يا ممکن بود زير شکنجه به شهادت برسيد. مقطع سوم زندگي او در دوره اول فعاليت سياسي با زندگي مخفي شروع مي شود. فعاليت هاي سياسي در اختفا از سال 1352 تا 1357 که انقلاب اسلامي به پيروزي رسيد، ادامه داشت. وي در اين مدت با دوستانش ابتدا به تحقيق و پژوهش در مباني اعتقادي، سياسي و احوالات اجتماعي پرداخت. "اينکه چگونه مي شود يک انقلاب مردمي و اسلامي را با موفقيت ايجاد کرد" مورد مطالعه و تحقيق قرار گرفت.از همين رهگذر به امام و روحانيت رسيد. از طرف ديگر انحراف منافقين در سال 53 و 54 موجب شد که ضرورت ارتباط فکري و عقيدتي با روحانيت و افکار امام براي او ضرورت بيشتري پيدا کند. در حقيقت دو برداشت کليدي آنها را به امام سوق مي دهد: 1- براي جلوگيري از انحرافات فکري بايد به روحانيت و انديشه هاي سياسي حضرت امام (ره) روي آورد. 2- براي مردمي کردن انقلاب و کسب پيروزي بايد سراغ روحانيت و حضرت امام(ره)رفت.به همين دليل سال 1355 که هنوز جنبش جديد امام آغاز نشده بود, گروه منصورون به انديشه هاي سياسي امام(ره) گرايش يافته بود. لذا با شروع فعاليت حضرت امام (ره) در سال 1356 گروه منصورون بدون ترديد وخيلي سريع به حرکت امام پيوست. در ساماندهي تظاهرات مردمي و پخش اعلاميه ها و اقدام به چند عمليات مسلحانه در کنار تظاهرات مردمي و براي حمايت از آنان و جلوگيري از سرکوب مردم وارد صحنه شد. يکي از مهمترين عملياتي که اين گروه انجام داد و مبارزه ملت ايران را تقويت کرد، شکستن رعب و اختناقي بود که گارد شرکت نفت در محاصره کارگران متحصن شرکت نفت به وجود آورده بود. حضرت امام(ره) ازکارکنان شرکت نفت خواسته بود که شيرهاي نفت را ببندند. آنها به دستور امام(ره) تحصن کرده و دست از کار کشيده بودند. صدور نفت به خارج قطع شد که اين امر آثار زيادي به