فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:158
پایان نامه تحصیلی جهت اخذ درجه کارشناسی ارشد
رشته مدیریت دولتی-تحول
فهرست مطالب :
فصل اول
1-1 مقدمه
2-1 بیان مساله
3-1 ضرورت تحقیق
4-1 اهداف اصلی
5-1 فرضیه های تحقیق
6-1 تعريف مفهومی و عملياتي 14
فصل دوم
1-2 رهبري تحول آفرين
1-1-2 گذري بر رهبري
2-1-2 نظريه رفتار رهبري
3-1-2 نظريه اقتضائي
4-1-2 نظريه رهبري تحول آفرين
5-1-2 سابقه رهبري تحول آفرين
6-1-2 رهبري مراوده اي و رهبري تحولآفرين (دو رويکرد متفاوت)
7-1-2 رويکردهاي رهبري تحول آفرين
1-7-1-2 نظريه رهبري تحول آفرين برنز(1978)
2-7-1-2 نظريه رهبري تحول آفرين بنيس و نانوس (1985)
3-7-1-2 نظريه رهبري تحول آفرين تي چي و ديوانا (1990)
4-7-1-2 نظريه رهبري تحول آفرين شرمرهورن
5-7-1-2 نظريه رهبري تحول آفرين باس (1999-1985)
6-7-1-2 شاخصهاي رهبري چند عاملي از ديدگاه بس و آووليو
2-2 رفتار شهروندي سازماني
1-2-2 طبقهبندي ابعاد چندگانه رفتار شهروندي سازماني يا OCB
2-2-2 ویژگی های کلیدی رفتار شهروندی
3-2-2 حیطه های رفتار شهروندی
4-2-2 مفاهیم مرتبط با رفتار شهروندی سازمانی
5-2-2 عواملي كه شهروندي كاركنان را ارتقاء و پرورش ميدهند
1- رضايت شغلي
2- رهبری تحول آفرين
3- درگيري شغلي و شغلها و مأموريتهاي جذاب
4- حمايت سازماني
5- تحقق قراردادهاي روانشناختي، عدالت سازماني و اعتماد
6 )خصوصيات و خصلتهاي شخصي كاركنان
5-2-2 سياست و اقدامات سازماني كه رفتار شهروندي را تشويق و ترغيب ميكنند
1) استخدام و جذب
2) آموزش و توسعه
3)ارزيابي عملكرد و جبران پرداخت
6-2-2 سيستمهاي غير رسمي رفتار شهروندي را تشويق و ترغيب ميكنند
7-2-2 عوامل كليدي تأثيرگذار بر رفتار شهروندي سازماني يا OCB
1) فرهنگ سازماني
2) شخصيت و وضعيت روحي
8-2-2 تعادل رهبري و فرهنگ سازماني
9-2-2 متغييرهاي پيشبيني كننده رفتار شهروندي سازماني
1- رضايت شغلي و تعهد سازماني
2- رهبران سازماني
3- ادراك انصاف يا عدالت
4- ادراك نقش
5- شخصيت
10-2-2 نظارت رهبري و رفتار شهروندي سازماني
11-2-2 علل وعوامل شكست و ناتواني سازمانها براي ايجاد رفتار شهروندي
12-2-2 ترتيب شاخص¬هاي شناسايي شده در ايجاد رفتار شهروندي كاركنان
1)فداكاري
2) مشاركت (حمايتي،وظيفه¬اي،مدني،اجتماعي )
3) تحمل پذيري (جوانمردي)
4) توجه
5) وفاداري
6)- وظيفه¬شناسی
3-2 پیشینه پژوهش
4-2 نتیجه گیری
5-2 چارچوب مفهومی تحقیق 27
فصل سوم
1-3 مقدمه
2-3 روش تحقیق
3-3 جامعه آماری، نمونه آماري و روشهاي نمونه گيري
4-3 روش گردآوری داده ها
5-3 روش تجزیه و تحلیل داده ها 80
فصل چهارم
1-4 مقدمه
2-4 تحلیل توصیفی متغیرهای جمعیت شناسی
جنسیت
وضعیت تاهل
سطح تحصیلات
سابقه کار
رشته تحصیلی
سن
وضعیت استخدامی
3-4 تحلیل توصیفی داده های پرسشنامه های تحقیق
الف- اطلاعات توصیفی پرسشنامه رهبری تحول آفرین
ب- اطلاعات توصیفی پرسشنامه شهروندی سازمانی
4-4 تحلیل استنباطی داده های تحقیق 90
فصل پنجم
1-5 مقدمه
2-5 تحلیل و تفسیر نتایج پژوهش
1-2-5 اطلاعات توصیفی پرسشنامه رهبری تحول آفرین
2-2-5 - تحلیل اطلاعات توصیفی پرسشنامه شهروندی سازمانی
3-5 تحلیل نتایج
4-5 پیشنهاد های پژوهشی:
5-5 محدودیتهای محقق: 127
چکیده :
تغييرات گسترده و جهاني شدن در دنياي امروز مستلزم سبك رهبري متفاوت و جديدي است كه با استفاده بهينه از منابع و دارايي هاي مادي و انساني، اهداف سازمان را تحقق بخشيده و قادر به توسعه ظرفيت ها و استفاده از آن ها باشد. رهبراني كه با خلق چشم اندازهاي نوين، تدوين و توسعه بينش ها و الهام بخشي، موجب تحول و نوآوري شده و با برانگيختن پيروان و ايجاد تعهد و مسئوليت پذيري و هماهنگي در آن ها، عوامل و عناصر سازماني را به گونه اي به كار مي گيرند كه هم بقاي سازمان راتضمين كرده و هم موجبات رشد آن ها را فراهم سازند.
رفتار شهروندی سازمانی، رفتاری فردی و داوطلبانه است که مستقیما به وسیله سیستم های رسمی پاداش در سازمان طراحی نشده است، اما با این وجود باعث ارتقای اثربخشی و کارایی عملکرد سازمانی می شود(کاهن و کول، 2004 به نقل از شیخ اسمعیلی، 1390). بنابراین و بطور مشخص هدف از انجام این تحقیق بررسی رابطه مولفه های رهبری تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی ( مورد مطالعه شهرداری منطقه 8 تهران) است. در این تحقیق جامعه آماري شامل کلیه کارکنان شهرداری منطقه 8 تهران است که تعداد آنها 730 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان و در سطح 05/0 خطا و با در نظر گرفتن حجم جامعه ، حجم نمونه مشخص شد. تعداد نمونه 240 نفر برآورد شد. در تحقیق فوق روش جمع آوری اطلاعات ترکیبی از روش کتابخانه ای و میدانی بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که: همبستگی معنی داری بین رهبری تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان شهرداری منطقه 8 تهران وجود دارد. مقدار همبستگی پیرسون {-.214(**)}محاسبه شده که در سطح 0.01 معنی دار است. نتیجه این آزمون قبول فرض کلی پژوهش است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که رهبری تحول آفرین مدیران همبستگی معنی داری با رفتار شهروندی سازمانی کارکنان شهرداری منطقه 8 تهران دارد. ثانیا این همبستگی منفی شده است. یعنی این دو متغیر با هم رابطه منفی دارند. که دلیل آن می تواند سن کم شرکت کنندگان در تحقیق و همچنین تعداد بسیار کم شرکت کنندگان زن باشد. در رابطه با بررسی های بیشتر در این حوزه محقق پیشنهادهایی ارائه داده است.
واژگان کلیدی: مولفه های رهبری، رهبری تحول آفرین، رفتار شهروندی سازمانی
مقدمه :
تغييرات گسترده و جهاني شدن در دنياي امروز مستلزم سبك رهبري متفاوت و جديدي است كه با استفاده بهينه از منابع و دارايي هاي مادي و انساني، اهداف سازمان را تحقق بخشيده و قادر به توسعه ظرفيت ها و استفاده از آن ها باشد. رهبراني كه با خلق چشم اندازهاي نوين، تدوين و توسعه بينش ها و الهام بخشي موجب تحول و نوآوري شده و با برانگيختن پيروان و ايجاد تعهد و مسئوليت پذيري و هماهنگي در آن ها، عوامل و عناصر سازماني را به گونه اي به كار مي گيرند كه هم بقاي سازمان راتضمين كرده و هم موجبات رشد آن هارا فراهم مي سازند. اين رهبران توانايي عمل مؤثر در شرايط پيچيده و مخاطره آميز را داشته و اين حس را در خود و زيردستانشان به وجود مي آورند كه در برابر چالش ها و فرصت هاي احتمالي واكنش مناسب از خود بروز دهند. رهبراني كه با مسئوليت پذيري و به كارگيري قوه تخيل خود و تحقق تخیلات و ايده ها، موجبات تعهد، مشاركت داوطلبانه و تلاش فوق العاده را در زيردستان فراهم آورده و در نهايت سازمان ها را به سمت سازمان هاي يادگيرنده هدايت ميكنند. چنين رهبراني را رهبران تحولي مي نامند(مرتضوی و همکاران به نقل از میرکمالی، 1390).
پس پيروز اين ميدان مديراني هستند که سرمايه هاي مذکور را به اثربخش ترين، کاراترين و بهره ورترين طُرق ممکن به کار گيرند. عمده منابع هرسازماني متوجه منابع انساني، مالي و فني آن است که مسلماً سرمايه انساني تعيين کنندة سمت و سوي ديگر سرمايه هاست، زيرا نيروي انساني است که با توانايي هاي خود و با برنامه ريزي، ديگر منابع را به خدمت گرفته است(یعقوبی و همکاران، 1391).
به تعبير چين سازمان هاي موفق نيازمند كاركناني هستند كه بيش از وظايف معمول خود كار كرده و عملكردي فراتر از انتظارات سازمان داشته باشند و به طور داوطلبانه همكاري جمعي را در جهت تحقق اثربخشي به كار گيرند. رفتارهايي كه از انتظارات رسمي نقش فراتر رفته اند، ولي براي بقاي سازمان خيلي مهم و حتي ضروري هستند، به عنوان رفتارهاي شهروندی سازماني تعريف شد ه اند(شعبانی و همکاران، 1390)؛ این متغیر در چند دهه اخیر مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گرفته (یعقوبی و همکاران، 1391) به تعبير پادساكوف و همكارن ( 2000 ) رفتار شهروندی عامل بسيار مهمي در اثر بخشي سازمان ها است؛ تا جائي كه اثربخشي فردي و سازماني را مي توان نتيجه مستقيم چنين رفتاري دانست(شعبانی و همکاران، 1390). این تحقیق در صدد پیش بینی رفتار شهروندی سازمانی بر اساس مولفه های رهبری تحول آفرین یعنی ویژگیهای آرمانی، رفتار هاي آرمانی، انگیزش الهام بخش، ترغیب ذهنی و ملاحظات فردی است.
2-1 بیان مساله
رهبري تحول آفرين[1]، يکي از تازه ترين رويکردهاي مطرح شده نسبت به رهبري است که تحقيقات مربوط به آن در کشور انگشت شمار است. نظريه سبک رهبري تحول آفرين يکي از چارچوبهاي نظري در دنيا است، که از سوي برنز[2] (1978) و بس[3] (1985) مطرح شده است. در سالهاي اخير نيز توجه زيادي به آزمودن الگوي نوين مديريتي رهبري تحول گرا شده است. همچنین تحقیقات نشان داد بین رهبری تحول آفرین با تعهد کارکنان، سطوح پایین استرس شغلی، رضایت شغلی و رضایت از رهبر، خلاقیت، هوش عاطفی، مبادله رهبر- پیرو و رفتار شهروندی سازمانی ارتباط مثبتی وجود دارد (Bass,1985; Smit et al.,1983; Organ, 1988; Boyal & brison, 1988; Yukle, 1989; به نقل از یعقوبی و همکاران، 1391).
در ادبيات آكادميك و حرفهاي مديريت، براي فهم تأثير نقشهاي فرا وظيفهاي كاركنان بر مشاركت آنان به صورت مثبت در عملكرد سازمانها توجه قابل ملاحظهاي صورت گرفته است. در ميان نقشهاي مختلف فرا وظيفه اي، اهميت حياتي رفتار شهروندي در اثربخشي سازماني، براي مديران عملگرا به اثبات رسيده است. «كوهن و ويگودا» اهميت رفتار شهروندي سازماني را در تمام شكلهاي سازماني تأكيد كرده و متذكر شدهاند كه رفتار شهروندي سازماني، اثربخشي سازماني را به طرق مختلف بهبود ميبخشد. «ارتورك» نيز در اينباره معتقد است، رفتار شهروندي سازماني به عنوان الگوي نوين رفتار كاركنان در سازمان، امروزه به عنوان رويكرد مدرن مديريت نوين نيروي انساني در بسياري از سازمانها مورد استفاده قرار گرفته است. به طور كلي، رفتار شهروندي، يك نوع رفتار ارزشمند و مفيد است كه افراد آن را به صورتدلخواه و داوطلبانه از خود بروز ميدهند. به اين ترتيب، مطالعه و بررسي اينگونهرفتار افراد در سازمان بسيار مهم و ضروري به نظر ميرسد(اسلامي و سيار، به نقل از اسعدي و همکاران، 1387).
با وجود علاقه فراوان به تحقيق رفتار شهروندي سازماني، هنوز ابعاد آن به طور كامل شناخته نشده است، و صاحبنظران مختلف برای آن ابعاد مختلفی، که این مفاهيم همپوشاني زيادي وجود دارد، ارائه نموده اند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
رفتارهاي كمكي[4]: شكل مهمي از رفتارهاي شهروندي سازماني است كه عملاً مورد توجه هر فردي كه در اين زمينه كار كرده واقع شده است. از لحاظ مفهومي رفتارهاي كمكي، به معناي كمكهاي داوطلبانه نسبت به ديگران (نوع دوستی، میانجیگری و تشویق) و جلوگيري از وقوع اتفاقات و مشكلات كاري (احترام) است.
نوع دوستی: رفتارهاي اختياري از جانب كارمندان براي كمك به افرادي كه درگير مشكلات كاري هستند.
میانجیگری: میانجیگری زماني اتفاق ميافتد كه تعارض باعث جنگ شخصي بين دو يا بيشتر افراد گروه شود. فرد ميانجيگر براي رفع تعارضات گام بر ميدارد و به آنها كمك ميكند كه تعارضات را به خاطر جلوگيري از آبروريزي كنار گذاشته و مسائل غير شخصي را هم در نظر بگيرند.
تشویق: تجليل از موفقيت هاي همكاران(چه كوچك و چه بزرگ) كه تقويت كننده هاي مثبتي را براي ايجاد همكاري هاي مثبت به دنبال دارد، به طوري كه امكان بروز اين همكاري ها را در آينده فراهم ميكند. خوب است كه مديران از كارهاي خوب زيردستان خود تقدير كنند، اما وقتي كه يك و يا بيشتر همكاران به آن توجه ميكنند تأثير بيشتري دارد. به دليل اينكه افراد ميدانند كه همكاران ارزش آنچه را كه آنها انجام ميدهند درك كرده و از آن تقدير به عمل ميآورند.
احترام: اورگان بيان كرده است كه احترام يك شكل متمايزي از رفتار شهروندي سازماني است به دليل اينكه بقيه ابعاد رفتار شهروندي به كاهش و يا حل مشكلات كمك ميكنند، اما احترام شامل ابعادي است كه از ايجاد مشكلات، قبل از اين كه اتفاقي بيفتند جلوگيري ميكند.
جوانمردي[5]: جوانمردی نوعی از رفتار شهروندی سازمانی است که نسبت به رفتارهای کمک کننده توجه بسیار کمتری به آن شده است. ارگان (1990) جوانمردی را به عنوان تمایل به تحمل شرایط ناراحت کننده اجتناب ناپذیر در کار بدون شکایت و ابراز ناراحتی تعریف کرد. براي مثال به اعتقاد ما، مردم خوب، مردمي هستند كه هنگامي كه با ديگران مشكل پيدا ميكنند و كارها بر وفق مراد آنها پيش نميرود نه تنها ناراحت نشده و شکایت نمی کنند، بلكه با نگرشي مثبت به آنها نگاه ميكنند و هنگامي كه ديگران به پيشنهادهای آنها توجه نميكنند دلخور نميشوند و علايق شخصي خود را فداي علايق گروه ميكنند و در مقابل ايده هاي شخصي ديگران اعتراض نميكنند.
رفتار یا فضیلت مدنی[6]: بعد دیگری که از مباحث گراهام (1991) در مورد مسئولیت پذیری ناشی میشود، رفتار مدنی در سازمان است. رفتار مدنی از علاقه یا تعهد به سازمان ناشی میشود. نظارت بر محیط به منظور شناسایی فرصت ها و تهدیدها (در نظر گرفتن تغییرات صنعت به لحاظ تأثیرات بر سازمان) حتی با هزینه های شخصی نمونه ای از این رفتارهاست. پس این رفتار منعکس کننده شناخت فرد نسبت به این موضوع است که او جزئی از یک کل بزرگتر است و همچون شهروندان مسئول در قبال جامعه، او نیز به عنوان یک عضو سازمان مسئولیت هایی را در قبال سازمان بر عهده دارد. این بعد در مطالعات ارگان(1988) به عنوان رفتار یا فضیلت مدنی و در مطالعات گراهام (1991) به عنوان مشارکت سازمانی در نظر گرفته شده است.
ابتکارات فردی[7]: بعد دیگری از رفتار شهروندی سازمانی که توسط چندين محقق مشخص گرديده، ابتکارات فردی است. این نوع از رفتار شهروندی سازمانی، رفتار فرانقشی است که ماوراء حداقل نیازمندیهای کلی مورد انتظار قرار دارد. نمونه های از چنین رفتار هایی شامل فعالیت های خلاقانه و طراحی های نوآورانه برای بهبود وظیفه شخصی و یا عملکرد سازمانی است. بورمن و موتوویدلو(1993)، انجام مشتاقانه و داوطلبانه فعالیت های وظیفه ای را به عنوان مؤلفه های این بُعد بیان کرده اند.
وفاداري سازمانی[8]: وفاداري به معناي احساس هويت و پيروي از مديرِسازمان و سازمان به صورت كلي، و فراتر رفتن از علايق گروهي افراد ميباشد. این بعد شامل جديت در تبليغات به نفع سازمان، حمايت از سازمان در مقابل غريبه ها، و دفاع از آن در مقابل تهديدهاي بيروني و متعهد ماندن به سازمان حتي تحت شرايط نامطلوب است.
بعضي افراد نسبت به كارفرما احسان و خوبي نشان ميدهند. حتی هنگامي كه با انتقادات غريبهها و حقوق بگيران و مشتريان بالقوه آينده مواجه ميشوند. از مكاني كه در آن كار ميكنند به گونه اي مثبت سخن ميگویند. بلیک لی و مورمن (1995) نشان دادند که این نوع رفتار متمایز از سایر انواع رفتار شهروندی سازمانی است. وفاداری سازمانی در برگیرنده مفهوم طرفداری صادقانه گراهام (1989)، مفهوم اشاعه و گسترش حسن نیت و حمایت از سازمان جرج و جونز(1997) و مفهوم طرفداری، حمایت و دفاع از اهداف سازمانی بورمن و موتوویدلو (1993) است.
اطاعت سازمانی[9]: اين بعد شامل پذيرش و دروني سازي قوانين، مقررات و دستور العمل هاي سازمان است كه باعث پيروي صادقانه فرد حتي زماني است كه هيچ كس مشاهده و نظارت نميكند. علت اينكه اين بعد را جزء ابعاد رفتارهاي شهروندي سازماني آورده اند اين است كه اگر چه از هر كسي انتظار ميرود كه قوانين و مقررات و آيين نامه هاي سازماني را در همه زمانها رعايت كند. اما كارمندان به راحتي اين كار را انجام نميدهند. بنابراين كارمندي كه در تمامي زمانها، همه قوانين و مقرارت سازماني را حتي هنگامي كه هيچ كس او را مشاهده نميكند رعايت ميكند به عنوان يك شهروند خوب تعريف شده است.
توسعه خود[10]: شامل فعاليت هاي داوطلبانه كارمندان براي افزايش معلومات، مهارت ها، تواناييهاي شغلي و همگام بودن با آخرين اطلاعات در زمينه رشته تخصصي خود ميباشد. اين بعد از رفتار شهروندي سازماني از لحاظ مفهومي از ديگر ابعاد رفتار شهروندي سازماني متفاوت ميباشد و شامل سه بعد مشاركت اجتماعي، حمايتي و شغلي است.
و...