فایل های دسته بندی 🔺دیجیتال فایل های الکترونیکی
-
رمان درباره ی دختری به اسم فرشته است که خانواده اش میخوان اونو به اجبار و به خاطر پول و به اصرار نامادریش بدن به یه پیرمرده پولدار در حالی که فرشته ۲۰ سالش بیشتر نیست.
-
داستان در مورد دختری شیطون و بازیگوش به اسم ترگل است که دل خوشی از پسر عمه تازه از خارج برگشته اش نداره وهزار تا بلا سرش میاره ، حالا بماند که آرمین هم تلافی می کرده ولی…
-
بهار همون شبی که می خواد صندوق رو باز کنه و بفهمه منظور مادرش از بیان اون حرف ها چی بوده ناگهان برق ها قطع میشه . رعد برق شدیدی می زنه . شدت باران زیاد بوده . بهار می ترسه . برای اولین بار از وقتی تنها شده می ترسه .. میره بیرون
-
یخواست منو رو به تاراج ببره،کشتمش،حبس کشیدم و حالا بعد از سالها تونستم رضایت بگیرم و آزاد شم. ولی دیگه اون دختره ساده نیستم،میرم تا داریوش رو از پا در بیارم،مردی که سیاستمداره و همه به سرش قسم میخورن!
-
درباره ی دختری به اسم بهار است که با مادرش زندگی می کند.. وضعیت زندگیشون زیاد خوب نیست تا حدی که اون مجبور میشه به محض اینکه دیپلمشو گرفت بره تو یه شرکت و بشه منشی اون شرکت.. به خاطر زیبایی که داشته پسر رییس شرکت کیارش صداقت میاد خواستگاریش که بهار هم با اینکه علاقه ای به اون نداشته به خاطر وضعیتشون
-
-
عشقی آتشین بین مرد ایرانی تبار و دختری اسپانیایی که در اسپانیا اتفاق می افته. آرون نیکزاد، مربی رشته ی تخصصی تیر و کمان، از تیم ملی ایران جدا شده و با مهاجرت به شهر بارسلون، مربی دختری به اسم دیانا می شه... دیانا یه دختر اسپانیایی اصیله، با شیطنت هایی خاص و البته، کمی دست و پاچلفتی… و در مق
-
-
ویدا فرخ دانشجوی 25 ساله ی پرستاریه و زندگی آرومی داره… داره برای مرحله ی مهم زندگیش یعنی ازدواج آماده میشه که ناگهان با گناهی که خواهر دوقلوش دیبا مرتکب میشه زندگی آرومش به هم میریزه و ویدا مجبور میشه همه زندگیشو کنار بگذاره و تاوان گناه خواهرشو بده…
-
رمان از جنس اقلیما به نویسندگی شقایق علیزاده، حکایت زندگی دختری کم سن و سال به اسم اقلیما است که پدرش در قمار او را به مردی ثروتمند میفروشد. به سیاوشی که مشکل روانی دارد و اقلیما را به اجبار به عقد خودش درمیآورد. اما در این بین عشق میانشان ریشه میزند و…
-
روایت زندگی دختری 13 ساله است که در شب تولدش دزدیده میشود و به عنوان برده به فروش میرود و ارباب او کسی نیست جز برادر خودش و مجبوره هر شب تخت برادرش رو پر کنه
-
سریع آماده شد . قبل از آمدن آرش باید به دیدن خان عمو می رفت . پیرمرد هر روز چشم انتظارش پشت پنجره می نشست تا او را ببیند . شال سفیدش را روی سر انداخت و از اتاق خارج شد . مادرش با دیدن او لبخندی زدو با شادی گفت: -آرش هنوز نیومده؟ به ساعت نگاه کرد و گفت: -نه ... نیم ساعت دیگه می رسه .........
-
این رمان روایت زندگی 5 نفر را به تصویر می کشد… آرزو، آرمان، کوهیار و کوهسار که دو برادر دو قلوان، ریما و در آخر هم یارا. شخصیت اصلی این داستان یارا، دختری شیطون و مقاوم که چند سال پیش بخاطر سختی و تحقیر و توهین و کتکایی که مدام از خانوادش می خورده از پدرش یک چک با مبلغ بالا می دزده و به ترکیه ......
-
دختری به اسم شیوا، میاد تا انتقام بگیره، انتقام دوست ساده لوحش که به سادگی می بازه به صاحب مغازه ای که توش کار می کرده خیلی چیزها براش مبهمن...
-
نویسنده:عبدالعلی بن علی ادیب الملک مصحح:مسعود گلزاری
-
نویسنده:علی مرزا مصحح:ذاکره شریف قاسمی