بخشی از کتاب دموکراسی ها چگونه می میرند؟
«دموکراسیها دیگر با یک ضربه ناگهانی – مثل کودتا یا انقلاب – پایان نمییابند. آنها به تدریج فرسوده میشوند. رهبران منتخب، گام به گام، قوانین بازی را تغییر میدهند. آنها دادگاهها را تسخیر میکنند و رسانهها را خاموش و منکوب میکنند. آنها قانون اساسی را بازنویسی میکنند. قدرت نهادهای دموکراتیک را برای جلوگیری از سوء استفاده از قدرت – دادگاهها، قوه قانونگذاری، آژانسهای نظارتی مستقل – تضعیف میکنند. آنها دموکراسی را با چیزی که اورهان پاموک «دموکراسی بدون آزادی» نامیده است، جایگزین میکنند.
بسیاری از این تلاشها برای تضعیف دموکراسی 'قانونی' هستند، به این معنی که آنها توسط قوه قانونگذاری تصویب میشوند یا توسط دادگاهها تایید میشوند. آنها حتی میتوانند از حمایت عمومی برخوردار باشند. از این رو، مردم اغلب بسیار دیر متوجه میشوند که آزادیشان در حال از بین رفتن است. و هنگامی که متوجه میشوند، ممکن است دیگر بسیار دیر شده باشد. این روند، که طی آن نهادهای دموکراتیک به تدریج و اغلب به صورت قانونی فرسوده میشوند، به مراتب رایجتر از کودتاهای کلاسیک قرن بیستم است.»